کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


آذر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          



جستجو


 



برای تجارت الکترونیک تعاریف مختلفی ارائه شده که اغلب آنها مبتنی بر تجارب گذشته در استفاده از تجارت الکترونیک بوده است. تجارت الکترونیک واژه ای است برای تجارت از طریق سیستم های اطلاعاتی و ارتباطی به کار می رود. در ساده ترین تعریف می توان آن را بصورت ” انجام مبادلات تجاری در یک قالب الکترونیکی” تعریف نمود. کمیسیون اروپایی در سال ۱۹۹۷ آن را به صورت زیر تعریف نموده است:
پایان نامه - مقاله - پروژه
تجارت الکترونیک بر پردازش و انتقال الکترونیکی داده ها، شامل متن، صدا و تصویر مبتنی می باشد. تجارت الکترونیک فعالیتهای گوناگونی از قبیل مبادله الکترونیکی کالاها و خدمات، تحویل فوری مطالب دیجیتال، انتقال الکترونیکی وجوه، مبادله الکترونیکی سهام، بارنامه الکترونیکی، طرح های تجاری، طراحی و مهندسی مشترک، منبع یابی، خریدهای دولتی، بازاریابی مستقیم و خدمات پس از فروش را در بر می گیرد.( ماهنامه تکفا، شماره۲، سال چهارم، ۱۳۸۵ ، ص۵۳)
عامل سیستم های ارتباطی[۷۲]، سیستم های مدیریت اطلاعات[۷۳] و امنیت[۷۴] که به واسطه آنها امکان مبادله اطلاعات تجاری در رابطه با فروش محصولات و یا خدمات میسر می شود. (محمدی، ۱۳۸۸ : ص۱۳)
۲-۳)بانکداری الکترونیک
برای بانکداری الکترونیک تعاریف متعددی ارائه شده است. آنچه در تمامی تعاریف می توان مشاهده نمود استفاده از سیستم های سخت افزار و نرم افزار رایانه ای است و همچنین اطلاعات بانکی قابل پردازش به صورت دیجیتال که در اختیار رایانه قرار می گیرد.
در تعریف بانک مرکزی مالزی بانکداری الکترونیک چنین تعریف شده است:
محصولات و خدمات بانکی که توسط موسسات بانکی بر روی اینترنت ارائه شده و از طریق ابزارهایی مانند رایانه و سایر ابزارهای هوشمند در دسترس قرار می گیرد (موسسات بانکی عبارت است از سازمانهای قانونی که منطبق با قانون نهادهای مالی و بانکی در سال ۱۹۸۹ و یا قانون بانکداری اسلامی در سال ۱۹۸۳ تاسیس شده اند). به نظر می رسد که تفسیر عمومی بانک نگارا ( بانک مرکزی مالزی) از بانکداری هم جهت با تعریف بانک مرکزی ایالت متحده آمریکا از بانکداری الکترونیک باشد:
سیستم هایی که به مشتریان بانکی اجازه می دهند به حسابهای خود و اطلاعات عمومی در خصوص محصولات و خدمات بانکی ، از طریق ابزارهایی مانند رایانه و یا سایر ابزارهای هوشمند دسترسی یابند. ( سورانی نیک، ۱۳۸۶، ص۲۱)
بانکداری الکترونیک عبارت است از استفاده از روش های الکترونیکی برای ارائه خدمات متعارف بانکی با بهره گیری از انواع رسانه های الکترونیکی پرداخت. هیچ عنصری در بانکداری نوین بیش از بانکداری الکترونیک با نظام جامع پرداخت مرتبط نیست. اگر بانکداری را ماهیتا شکل و واسطه ارائه خدمات بدانیم، نظام جامع پرداخت امکانات ، قابلیت ها، شیوه و نحوه عمل آن را مشخص می کند. به عبارت دیگر بانکداری الکترونیک همانند پوسته جذاب و سهل الوصولی( همانند فرمان و پدال اتومبیل) است که رابط قابل استفاده را برای بهره برداری عموم از امکانات نظام پرداخت ( مانند موتور اتومبیل) فراهم می سازد تا مردم بتوانند بدون مراجعه به شعبه بانک و فارغ از واسطه گری نیروی انسانی در تمامی اوقات از خدمات بانکی بهره مند شوند. ( یاوری، ۱۳۸۵: ص۲۳)
۲-۳-۱) چرا بانکداری الکترونیک ؟
توسعه سریع فناوری اطلاعات و ارتباطات بر بانکداری نیز تاثیر گذاشته و موجب تغییرات ساختاری در این بخش شده است. صنعت بانکداری نیز متاثر از فناوری تحول معنی داری را تجربه می کند. در واقع بانکداری در حال حاضر به صنعت خدمات پردازش اطلاعات تبدیل گردیده است. موسسات مالی واقتصادی و در راس آنها بانکها برای حداکثر کردن میزان سوددهی ناگزیر از ابزارهایی هستند که هزینه را کاهش و به درآمدها بیفزاید. استفاده و بهره گیری از ابزارهای جدید اطلاعاتی و تکنولوژیکی ضمن کاهش بوروکراسی مرسوم، هزینه کمتری را به سازمان تحمیل می کند. در خصوص بانکداری الکترونیک که بحث رقابت نیز مطرح است، بازار شدید رقابتی و افزایش سطح توقعات مشتریان و الزامات جهانی ایجاب می کند که بیشترین خدمات با بهترین کیفیت و کمترین هزینه و حداقل زمان در جهت رضایت مشتریان در اختیار آنان قرار گیرد. در حال حاضر بازار سرمایه آنجا شکل می گیرد که بتواند چنین خدمتی را به مشتریان ارائه نماید و نمی توان با ابزارهای سنتی و قدیمی به خواسته های نوین مشتریان پاسخ گفت. ( سورانی نیک، ۱۳۸۶، ص ص.۲۱-۲۲)
۲-۳-۲) تاریخچه بانکداری الکترونیک در جهان
یقینا می توان گفت که یکی از وظایف اصلی بانکهای سنتی که موجب تداوم آنها تا عصر حاضر شده است؛ نگهداری پول توسط آنها می باشد. بانکهای قبلی که به عنوان موسسات سپرده پذیر معرفی شدند، محل مطمئنی برای نگهداری پول، طلا و دیگر اجناس با ارزش مشتریان به شمار می رفتند. با ظهور چک در سال ۱۸۶۵ میلادی این نقش گسترش یافته و شامل وظایف مربوط به اتاق پایاپای گردید. در این حالت با محاسبه مانده مربوط به بانک مقابل، طلا و مسکوک بین بانک ها رد و بدل گشته و از رقم چک ها، مبلغی جهت پوشش دادن هزینه انتقال مبالغ از یک بانک به بانک دیگر کسر می گردد. از سال ۱۹۱۳ به بعد، عملیات اتاق پایاپای در برخی از کشورهای پیشرفته مانند آمریکا با تاسیس فدرال رزرو، بصورت متمرکز در آمد.
زمان شروع پرداخت الکترونیک در دنیا به سال ۱۹۱۸ میلادی بر می گردد، یعنی هنگامی که بانکهای فدرال رزرو آمریکا به انتقال وجوه از طریق تلگراف می پرداختند. این امر به دلیل کاهش ریسک و همچنین حذف عمل کسر هزینه از مبلغ چکها، باعث ایجاد ثبات بیشتر در سیستم بانکی گردید.
در اوایل ۱۹۶۰ نوع دیگری از خدمات، به نام کارتهای اعتباری بصورت گسترده ای مورد قبول عموم مردم واقع شد. گرچه پردازش چک ها و کارت های اعتباری به مرور اتوماتیک گردید، ولی با این حال تا آن زمان حجم زیادی از اسناد کاغذی تولید می شد. از اینرو تکنولوژی پیچیده مخابراتی بعنوان راه حلی جهت رفع این مشکل استفاده گردید که در نتیجه با تاسیس اتاق های پایاپای اتوماتیک که از سیستم انتقال الکترونیکی منابع استفاده می نمودند، ساختار سیستم بانکی یکبار دیگر دچار تحولی عمده گشت، به تبع آن استفاده از روش های پرداخت و ماشین های خودپرداز در دهه ۱۹۹۰ به سرعت رشد نمود. با استفاده وسیع از مبادله الکترونیکی داده ها، بانکها از موسسات سپرده گذار که منابع فیزیکی را نگهداری نمودند به مرکز پردازش اطلاعات تبدیل شدند.
تحولاتی که صنعت بانکداری طی دو دهه گذشته با آنها روبرو بوده، باعث ایجاد تغییرات عمده ای در شکل پول و سیستم انتقال منابع گشته و مفاهیمی تحت عنوان پول الکترونیکی، انتقال الکترونیکی منابع را ارائه نموده است. در واقع این دو مفهوم ایجاد کننده نوع جدیدی از بانکداری تحت عنوان بانکداری الکترونیک می باشد. به عبارت دیگر، بانکداری الکترونیکی را می توان استفاده از تکنولوژی پیشرفته شبکه ها و مخابرات، جهت انتقال منابع (پولی) در سیستم بانکداری معرفی نمود. (الهیاری فرد، ۱۳۸۲: ص ص۳۱-۳۲)
۲-۳-۳)دلایل روی آوردن بانکها به بانکداری الکترونیک
بانکها و سایر موسسات مالی به دلایل گوناگون ارائه خدمات بصورت الکترونیکی را بعنوان یک ابزار مهم برای ادامه بقا، پیشرفت و رقابت در محیط پویای امروز به شمار می آورند. از بین این دلایل می توان به موارد زیر اشاره نمود:
الف - با ارائه خدمات بصورت الکترونیک هزینه های برقراری ارتباط بین مشتری و بانک بطور بالقوه کاهش می یابد.
ب- با روی آوردن به تجارت الکترونیک وجهه بانک بصورت یک بنگاه اقتصادی جهانی در می آید.
ج-ایجاد مزیت رقابتی، جذب و حفظ مشتری، بالا رفتن در آمدها و کاهش هزینه ها.
استفاده از خدمات الکترونیک بانک ها منافع متعددی را برای مشتریان این گونه موسسات در بردارد، تعدادی از این منافع به شرح زیر است:
می توانند در هر ساعت از شبانه روز و در همه روزهای سال به بانک دسترسی داشته باشند.
امکان مقایسه و انتخاب بهترین خدمات ارائه شده توسط موسسات مختلف مالی به دلیل وسعت اطلاعات.
استفاده از خدمات الکترونیک بانکها باعث صرفه جویی در وقت و هزینه و ایاب و ذهاب مشتریان می شود.
در نهایت با تکیه بر فلسفه بازاریابی، مهمترین مزیت بانکداری الکترونیک افزایش سطح رضایتمندی مشتریان بانکها است. نتیجه این رضایتمندی ارتقا سطح وفاداری و ایجاد رابطه ای اثربخش و بلندمدت میان بانک و مشتری است. البته باید توجه داشت اگر بانک ها بخواهند سطح رضایتمندی استفاده کنندگان از خدمات الکترونیک خود را افزایش دهند، باید به ادراکات آنان در مورد ستانده که همان کیفیت خدمات الکترونیک است و ثبات آن در طول زمان توجه بنمایند. ( محمدی، ۱۳۸۸: ص ص. ۱۶-۱۵)
۲-۳-۴) معایب بانکداری الکترونیک
الف) خطرهای امنیتی
یکی از بزرگترین معایب بانکداری الکترونیک به خطرهای امنیتی آن بر می گردد. در نظام جدید بانکداری افراد می توانند با به دست آوردن رمز اشخاص از حساب آنان برداشت کنند یا به طور کلی به حساب های اشخاص حمله کنند یا آنها را از اعتبار ساقط کنند. این مشکل حتی برای شرکت های بزرگ هم وجود دارد. امروزه موارد بسیار زیادی از اشتباه در استفاده از سیستم و دستکاری در حسابهای افراد در جای جای دنیا دیده شده است. این مشکل از جمله اصلی ترین معایب بانکداری الکترونیک است. در نظام بانکداری سنتی به دلیل ماشینی بودن سیستم و یا دستی بودن آن، فقط متصدیان امور بانکی به حسابهای مشتریان دسترسی داشتند و از این رو میزان این نوع خطرهای امنیتی برای حسابها بسیار پایین بود. ( مصفا، ۱۳۸۹: ص۴۵)
ب) نبود برخی خدمات ویژه در بانکداری الکترونیک
امروزه در نظام جدید خدمات بانکی، برخی از خدمات ویژه نظیر مشاوره مالی و سرمایه گذاری و امکان دریافت وجه نقد، چک ، اسناد یا اعتبار مالی وجود ندارد. همچنین ارتباط از طریق پست الکترونیکی یا تلفن هم تا آن حد توسعه نیافته است که بتوان از آن برای دریافت پاسخ سوالات مالی و مشاوره ای بهره گرفت. این نقص بیشتر به دلیل عدم پیشرفت و توسعه روشها و نرم افزارهای مناسب در ارائه اینگونه خدمات است. بنابراین ضعف یا نبود این نوع خدمات در نظام بانکداری جدید به عنوان عیب اصلی نمی تواند مطرح شود. ( مصفا، ۱۳۸۹: ص۴۵)
ج) ناآشنایی با فناوری
یکی دیگر از معایب بانکداری الکترونیک ناآشنایی عده کثیری از افراد جامعه با آن است که از نبود آموزشهای عمومی و زمینه های لازم فرهنگی و اجتماعی ناشی می شود. برای متداول شدن این شیوه بانکداری و استفاده مشتریان بانک از آن، به برگزاری دوره های آموزش شیوه های کار با نظام خدمات الکترونیک نیاز است. این مساله در بیشتر کشورهای پیشرفته با برگزاری دوره های مختلف کوتاه مدت و عمومی تقریبا حل شده و تنها برای کشورهای در حال توسعه مطرح است. ( مصفا، ۱۳۸۹: ص۴۵)
۲-۳-۵) انواع بانکداری الکترونیک
بانکداری خانگی[۷۵]
مشتریان بانک ها از طریق رایانه های شخصی که در منازل خود دارند، با بهره گرفتن از مودم[۷۶] و همچنین یک خط تلفن می توانند به اطلاعات رایانه ای مرکزی بانک ها در اینترنت و یا اینترانت دسترسی پیدا کرده و آنگاه عملیات بانکی خود را انجام دهند. به بیان دیگر، بانکداری خانگی عبارت است از انجام کلیه عملیات بانکی از طریق رایانه های شخصی موجود در منازل و خطوط عمومی مخابراتی. ( محسنی، ۱۳۸۶ : ص۶۹)
بانکداری از راه دور[۷۷]
بانکداری با بهره گرفتن از تلفن همراه را در دنیا، باید از سالهای ۱۹۸۰ به بعد دنبال نمود. گسترش شبکه های بی سیم[۷۸] و تلفن های همراه و قابلیت وصل شدن تلفن های همراه به اینترنت و ایجاد پروتکل های WAP [۷۹]موجب گردید تا مشتریان بانک ها بدون مراجعه به بانک و در هر ساعت از شبانه روز از هر نقطه ای امکان دسترسی به حسابهای خود در بانک را داشته باشند و بتوانند عملیات بانکی خود را از قبیل دریافت موجودی حساب، انتقال وجه و پرداخت قبوض انجام دهند. ( محسنی، ۱۳۸۶: ص۷۰)
بانکداری اینترنتی[۸۰]
بانکداری اینترنتی را می توان انجام کلیه عملیات بانکی از طریق سایت اینترنتی[۸۱] ایجاد شده توسط بانک در اینترنت تعریف کرد. این نوع بانکداری حالت عام دارد و شامل تمامی موارد از جمله بانکداری از راه دور و بانکداری خانگی نیز می باشد. مشتریان از طریق کد شناسایی ایجاد شده توسط بانک ، می توانند وارد بانک مجازی گشته و کلیه عملیات مربوط به امور بانکی خود را انجام دهند. (الهیاری فرد، ۱۳۸۲:ص۳۴)
تلفن بانک[۸۲]
تلفن از دیرباز مورد استفاده بانک ها بوده است. به طوریکه می توان از تلفن به عنوان نخستین وسیله ارتباطی در خدمات بانکداری الکترونیک یاد کرد. در حال حاضر بانکها با نصب بردهای الکترونیک تلفن بانک بر روی رایانه های مرکزی، شبکه های داخلی و شبکه های متمرکز امکان پاسخ گویی خودکار به مشتریان را فراهم کرده اند. کاربران با در اختیار داشتن تلفن های مجهز به سیستم تن و ارتباط با تلفن بانک، امکان گرفتن موجودی حساب، پرداخت قبوض، تغییر رمز عبور و غیره را دارند. (الهیاری فرد، ۱۳۸۲: ص۳۴)
بانکداری مبتنی بر ATM
یکی از اولین رویکردهای بانکداری الکترونیکی که در مراحل اولیه توسعه این نوع بانکداری مورد استفاده قرار گرفت، دستگاه خودپرداز بود. با بهره گرفتن از دستگاه خودپرداز بانکها می توانند خدمات متنوعی از قبیل برداشت نقدی، انتقال وجوه، صورتحساب و … را در ۲۴ ساعت شبانه روز به مشتریان ارائه دهند. (پانی، ۱۳۸۷: ص۱۳)
خدمات بانکداری مبتنی بر تلویزیون
در این روش اطلاعات حساب های مشتریان با بهره گرفتن از تلویزیون های ماهواره ای بر روی صفحه آن ارائه می شود. امتیاز عمده این نوع خدمات در این است که نیازمند استفاده از رایانه های شخصی نمی باشد. (پانی،۱۳۸۷: ص۱۳)
۲-۳-۶) مقایسه بانکداری سنتی با بانکداری الکترونیک
در کشورهای پیشرفته دنیا مذاکرات بین خریدار و فروشنده، سفارش خرید و تهیه بیمه نامه، انتقال پول، حمل ونقل کالا و ترخیص از گمرکات به صورت الکترونیکی پشتیبانی می شود و روش های نقل و انتقال پول به صورت الکترونیکی و حمل و نقل کالا بر اساس درخواست های الکترونیکی است که در این راستا بانکداری الکترونیک از ارکان اصلی و لازمه تحقق این امر است. به عبارتی بانکداری الکترونیک را می توان استفاده از فناوری پیشرفته شبکه های ارتباطی و مخابراتی جهت انتقال وجوه در سیستم بانکداری معرفی نمود. در این بین آنچه که حائز اهمیت است آن است که بانکداری الکترونیک با وجود چالش هایی که برای پیشرفت و توسعه پیش روی خود دارد، می تواند به عنوان پدیده ای بسیار موثر و غیر قابل انکار امور تجاری و مالی را برای تمامی گروه های ذینفع تسهیل نماید.
در جدول زیر ویژگی های بانکداری سنتی و بانکداری نوین ( الکترونیکی) آورده شده است. آنچه در اینجا به صورت برجسته خود را نشان می دهد ویژگی فعال و آینده نگرانه بانکداری الکترونیک در مقایسه با بانکداری سنتی می باشد. بانکداری سنتی بیشتر با یک دید محافظه کارانه سعی می نماید به شیوه های مختلف هزینه های بانک را کاهش دهد. در صورتیکه بانکداری الکترونیک ضمن ارائه جامع خدمات بانکی در فکر توسعه و تحول بر مبنای جلب رضایت مشتری و افزایش درآمد بر مبنای ارائه خدماتی که در قبالش کارمزد دریافت می کند، می باشد. بنابراین در بانکداری الکترونیکی از طرفی کاهش هزینه های بانکی مورد توجه قرار می گیرد و از طرف دیگر، بر رشد درآمد از طریق ارائه خدمات متنوع تاکید می گردد. ص.ص۱۶-۱۷) امینی، ۱۳۸۵:
جدول ۲-۱ مقایسه بانکداری الکترونیک و سنتی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[جمعه 1400-07-30] [ 05:57:00 ب.ظ ]




۳-حد اعتدال قوه تفکّر،«حکمت» وحدّافراط و تفریط آن «جُربُزه»و«کودن بودن»است.
۴-از مجموع این ملکات معتدله در نفس، ملکه چهارمی به وجود می آید که «عدالت» نامیده
می شودکه حقیقتش این است که هر یک از نیروها را در حد شایسته خود نگه دارد و دو طرف افرط وتفریط آن هارا که مذموم است از نفس تزکیه کند.
مجموع این چهار اصل:عفت ،شجاعت، حکمت وعدالت اصول اخلاق فاضله را تشکیل می دهد و از هر یک فروعی منشعب می شود که با دقت وتحلیل بازگشت به آن می کند و نسبت هر یک از این فروع به اصل خود نسبت نوع است به جنس. این فروع بسیارند. استاد علامه طباطبایی از مجموع این اصول و فروعات و اخلاق فاضله طرح زیبایی به شکل درختی چهار شاخه تنظیم کرده اند.
علم اخلاق حدود هر یک از فروع مزبور وطرف افراط و تفریط آن را تشریح می کند.سپس فضیلت بودن آن را توضیح داده، طرز تحصیل آن را راه علم وعمل روشن می سازد .
یعنی برای وصول به آن از طریق علمی جهات علمی آن را ذکر کرده ، اعتقاد به نیکی آن را درشخص ایجاد می کند وبرای رسیدن به آن از طریق، طرز تکرار رفتارهایی را که موجب رسوخ آن ملکه در نفس
دانلود پایان نامه
می شود ، به انسان می آموزد.
چون علم اخلاق از انواع صفت نیک وبد(صفاتی که ارتباط به کردار اختیاری انسان دارد) واز چگونگی و کیفیت اکتساب و یا دور کردن این صفات بحث می کند ،پس موضوعش صفات فاضله و رذیله است، از آن جهت که برای انسان قابل اکتساب و اجتناب اند. ضمنا در طول تاریخ اسلام کتابهای فراوانی در علم اخلاق نوشته شده است که از آن میان، کتب زیر را می توان نام برد:
۱- در قرن سوم کتاب «المانعات من دخول الجنه» را نوشته جعفر بن احمد قمی که یکی از علمای بزرگ عصر خود بود می توان نام برد.
۲- در قرن چهارم کتاب «الآداب» و کتاب «مکارم الاخلاق» را داریم که نوشته «علی بن احمد کوفی» است.
۳- کتاب «طهاره النفس» یا تهذیب الاخلاق و تطهیر الاعراق نوشته ابن مسکویه متوفای قرن پنجم از کتب معروف این فن است؛ او کتاب دیگری در علم اخلاق به نام «آداب العرب و الفرس» نیز دارد که شهرتش در حد کتاب بالا نیست.
۴- کتاب «تنبیه الخاطر و نزهه الناظر» که به عنوان مجموعه ورام مشهور است یکی دیگر از کتب معروف اخلاقی است که نوشته «ورام بن ابی فوارس» یکی از علمای قرن ششم است.
۵- در قرن هفتم به آثار معروف خواجه نصیر طوسی، کتاب اخلاق ناصری و اوصاف الاشراف و آداب المتعلمین برخورد می کنیم که هر کدام نمونه بارزی از کتب تصنیف شده در این علم در آن قرن است.
۶- در قرون دیگر نیز کتابهایی مانند ارشاد دیلمی، مصابیح القلوب سبزواری، مکارم الاخلاق حسن بن امین الدین، والآداب الدینیه امین الدین طبرسی، و محجه البیضاء فیض کاشانی که اثر بسیار بزرگی در این علم است، و جامع السعادات و معراج السعاده و کتاب اخلاق شبر و کتابهای فراوان دیگر( امیر معزی ، ۱۳۷۷: ۶۲۷) .
مسائل اخلاقى در قرآن
قبل از ورود در این بحث لازم است‏یک نگاه اجمالى به اصول مسائل اخلاقى در مکتب هاى دیگر بیندازیم.
۱- گروهى از فلاسفه قدیم که از بنیان گذاران علم اخلاق محسوب مى‏شوند، براى اخلاق اصول چهارگانه قائل بودند; و به تعبیر دیگر، فضائل اخلاقى را در چهار اصل خلاصه کرده‏اند:
حکمت ، عفت ، شجاعت ، عدالت
و گاه خداپرستى را هم به آن ضمیمه کرده و آن را به پنج اصل رسانده‏اند.
بنیان گذار این مکتب را «سقراط‏» مى‏توان شمرده; او معتقد بود:
«نیکوکارى (و اخلاق) بسته به تشخیص نیک و بد (یعنى دانائى) است، و فضیلت‏بطور مطلق جز دانش و حکمت چیزى نیست; اما دانش چون در مورد ترس و بى‏باکى، یعنى آگاهى بر این که از چه چیز باید ترسید، و از چه چیز باید نترسید ملاحظه شود، «شجاعت‏» است، هرگاه درباره تمناهاى نفسانى به کار رود «عفت‏» خوانده مى‏شود، هرگاه علم به قواعدى که حاکم بر روابط مردم نسبت‏به یکدیگر است منظور گردد «عدالت‏» است، اگر وظائف انسان نسبت‏به خالق در نظر گرفته شود «دیندارى و خداپرستى‏» است. این فضائل پنجگانه، یعنى حکمت، شجاعت، عفت، عدالت و خداپرستى، اصول نخستین اخلاق سقراطى است.»
بسیارى از دانشمندان اسلام که درباره علم اخلاق کتاب نوشته یا بحثهایى داشته‏اند، این اصول چهارگانه یا پنجگانه را پذیرفته و دقتهاى بیشترى روى آن به عمل آورده، و پایه‏هاى محکمترى براى آن چیده‏اند، و آن را مبناى نگرشهاى اخلاقى خود در همه زمینه‏ها قرار داده ‏اند.
آنها در نگرش تازه خود به این اصول مى‏گویند:
نفس و روح انسان داراى سه قوه است:
۱- قوه «ادراک‏» و تشخیص حقایق
۲- جاذبه یا نیروى جلب منافع و به تعبیر دیگر «شهوت‏» (البته نه شهوت جنسى فقط، بلکه هرگونه خواسته‏اى به معنى وسیع کلمه).
۳- نیروى دافعه و به تعبیر دیگر «غضب‏».
سپس اعتدال هر یک از سه قوه را یکى از فضائل اخلاقى دانسته‏اند که به ترتیب «حکمت‏» و «عفت‏» و «شجاعت‏» نامیده‏اند.
سپس افزوده‏اند: هرگاه نیروى شهوت و غضب در اختیار قوه ادراک و تمیز نیک و بد قرار گیرد، «عدالت‏» حاصل مى‏شود که اصل چهارم است.
به‏تعبیر دیگر، تعادل هریک از قواى سه گانه مزبور به تنهائى فضیلتى است که حکمت و عفت و شجاعت نام دارد، و ترکیب آنها با یکدیگر، یعنى تبعیت‏شهوت و غضب از نیروى ادراک، فضیلت دیگرى محسوب مى‏شود که عدالت نام دارد; ولى آن را بجا مصرف نمى‏کند(مثل این‏که آن‏را درجنگهاى بیهوده و بى‏هدف به‏کار مى‏گیرد، دراینجا شجاعت وجود دارد ولى عدالت نیست، اما اگر این صفت فضیلت (شجاعت) در راه یک هدف عالى و عقلانى به کار گرفته شود، یعنى با حکمت آمیخته گردد، عدالت‏به وجود مى‏آید.
به این ترتیب، این گروه از دانشمندان اسلام، تمام فضائل و صفات برجسته انسانى را زیر پوشش یکى از این چهار اصل قرار داده ‏اند، و عقیده دارند فضیلتى نیست جز این که تحت‏یکى از این چهار عنوان جاى مى‏گیرد; و بعکس، رذائل همواره در طرف افراط و تفریط یکى از این چهار فضیلت است.
براى توضیح بیشتر درباره این مکتب اخلاقى به کتاب «احیاءالعلوم‏» و «محجه‏البیضاء» و سایر کتب معروف اخلاقى مراجعه شود.(کاشانی، ۱۳۲۵: ۹۶-۹۷) و موضوع این علم:«نفسِ انسانی است ،از آن جهت که از او افعالِ جمیل ومحمود،یا قبیح و مذموم صادر تواند شد به حسب اراده به تعبیری ساده تر،اخلاق:علم چگونه زیستن است، که بر مبنای قواعدِآن رفتارِ انسان برای میل به کمال و سعادت، توجیه می گردد. ونیک وبد وخیر وشرّو بایدها ونبایدها شناخته می شود. وظایفِ فردی و اجتماعی انسانِ متعهد و مسئول معرفی وافعالی که از روی اختیار وآزادی از آدمی صادر می گردد. در این علم معین می شود.
از نظر دانش روان شناسی، خُلق یاخوی:آن جنبه از شخصّیت آدمی و ریشه ی آن دسته خصلت های اوست ،که از لحاظِ اخلاقی واجتماعی مورد نظر می باشد.مثلاً :از تیز هوشی یا قدرتِ یادگیری یا وسعت حافظه یا استعدادِهنری شخص صحبت کنیم ،از«شخصیت»او بحث کرده ایم ،ولی از «خوی»اوگفتگو نکرده ایم.
تیزهوشی و سهولت یادگیری و وسعت حافظه، صفات مختلف شخصیّت هستند،ولی صفاتِ خویِ شخص نیستند. اما اگر از نظم وترتیب و عزت نفس ودرستی وتسلطِ بر نفس کسی صحبت کنیم،از خوی او ونیزشخصیتِ او بحث کرده ایم ،زیرا نظم و ادب ودرستی وآزادمنشی صفاتِ خُلقی یا خویی شخص هستند.
خوی ، بدین معنی، در نوشته های حکیمان و نویسندگان ما- مخصوصاً- پیشینیان به کار رفته است، چنان که در این شعر مصلح الدّین سعدی (ف:۶۹۱ه.ق)به همین معنی آمده است:
پاکــیزه روی در هــمه عالم بـود ولیـک نه چــون تو پاکـدامن و پاکــیزه «خو»بـود
گاه «سیرت»را مترداف با «خوی»و«خُلق»به کار برده اند.آنجا که شیخ شیراز می گوید:
«یکی در صورتِ درویشان و نه به سیرت ایشان»یا:
صـورتِ زیبـای ظاهــر هیچ نیـست ای بـرادر سیــرتِ زیبـا بیــار
(سعدی ، ۱۳۲۰: ۴۴۹)
کلمه ی سیرت را به معنایِ«خوی» منظور داشته است. در بسیاری از زبان های مغرب زمین نیز واژه را به این معنی به کار برده اند.به طور کلّی:«خوی»ریشه ی آن دسته از (Caractere) «کاراکتر»صفات و خصلت های نفسانی ماست. که نسبتاً پایدار است. واز لحاظ اخلاقی واجتماعی مورد نظر است.
وقتی از نظر نفسانی نگریسته شود،«خوی»ممکن است چنین تعریف شود:«آمادگی و تمایلِ نفسانی ما برای کردار- به خصوص آن دسته از کردارها که به عبارت دیگر، خوی اکتسابی است و هر چند با سرشت ما ارتباط دارد؛ بیش تر مرهون تربیت است».و برخی از آراء او عبارت اند از:
بازگشت‏به اصول اخلاقى در قرآن
اکنون به بررسى اصول اخلاقى در قرآن باز مى‏گردیم. مى‏دانیم قرآن مجید به صورت یک کتاب کلاسیک تنظیم نشده که فصول و ابواب و مباحثى به شکل این گونه کتابها داشته باشد، بلکه مجموعه‏اى از وحى آسمانى است که به تدریج و بر حسب نیازها و ضرورتها نازل شده است، ولى مى‏توان آن را با بهره گرفتن از روش تفسیر موضوعى در چنین قالبهایى ریخت.
از تقسیم‏هایى که از مجموع آیات قرآن استفاده مى‏شود این است که اصول اخلاق را مى‏توان در چهار بخش خلاصه کرد:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:57:00 ب.ظ ]




شرح گلشن راز، بیت۳۴۸، ص۲۴۵
بقا عبارت است از آن که پس از آن که سالک از خود فانی می گردد به حق باقی می شود یعنی به مرتبه ی بقاء باللّه می رسد.[۲۲۲]
«بقا حقّ راست باقی جمله فانی است بیانش جملـه در سبـع المثـانی است»
همان، بیت۶۶۸، ص۴۳۱
در این بیت شاعر بیان می کند که بقا صفت خداوند است چرا که تنها اوست که باقی است و فنا، صفت بقیّه ی موجودات و از جمله صفات خلق می باشد و تمام موجودات فانی و زوال پذیرند.
بقاء و فناء از اصطلاحاتی هستند که مکرراً در کلام عارفان مورد استفاده قرارگرفته اند و از اصطلاحات مهم و کلیدی درعرفان به شمار می روند. سالک باید به بقاء باللّه و فناء فی اللّه نایل آید تا به حق باقی شود و از خلق فانی.
«بـقـاء اسـم وجـود آمــد ولیـکـن بـه جــایی کان بود سایر چو سـاکن»
همان، بیت۶۷۷، ص۴۳۶
دکتر سجّادی می گوید: «این مقام بقاء باللّه است که نهایت معرفت و رفتن از باطل به سوی حقّ است». [۲۲۳]
قشیری گوید: بقا تحصیل اوصاف ستوده است.[۲۲۴]
هجویری معتقد است که بقا در زبان علم به یک معنی و در زبان حال به معنای دیگر است.
بقا بر زبان علم
بقا در زبان علم و در لغت سه گونه است:
«۱- بقایی که طرف اوّل وی اندر فناست و طرف آخر اندر فنا چون این جهان که ابتدا نبود و در انتها نباشد و اندر وقت هست.
۲- بقایی که هرگز نبود و بوده گشت و هرگز فانی نشود و آن بهشت است و دوزخ و آن جهان و اهل آن.
۳- بقایی که هرگز نبود که نبود و هرگز نباشد و آن بقاء حقّ است و صفات وی جلّ جلاله وی با صفاتش قدیمی است و مراد از بقای وی دوام وجود وی است تعالی اللّه: « عمّا یقول الظالمون » کس را اندر اوصاف وی با وی مشارکت نیست» .[۲۲۵]
بقا بر زبان حال
هجویری معتقد است که بقا در زبان حال چنین است: « فاذا فنی العبدعن اوصافه ادرک البقاء بقمامه » چون بنده اندر حالت وجود اوصاف از آفت اوصاف فانی شد به بقاء مراد اندر فناء مراد باقی شد تا قرب و بعدش نباشد و وحشت و انسش نماند صحو و سکر و فراق و وصال نبود طمس و اصطلام[۲۲۶] نه و اسماء اعلام نه سمات و ارقام نه». [۲۲۷]
نمودار بقا در کشف المحجوب بدین صورت قابل ترسیم می باشد.[۲۲۸]
۱- بقایی که طرف اول و آخر در فناست. چون: این جهان.
۱- بر زبان علم: که بر سه نوع است:
۲- بقایی که هرگز نبود، بود گشت و هرگز فانی نشود. چون: بهشت و دوزخ و آن جهان و اهل آن.
۳- بقایی که هرگز نبود و هرگز نباشد که نباشد و آن بقای حـق است و صفات وی.
انواع بقا
۲- بر زبان حال
هجویری در جای دیگر گفته است که مسیحیان معتقدند که مریم (ع) از طریق مجاهده تمام صفات بشری را از خود فانی کرد و به بقاء باللّه رسید و در حقّ باقی شد و عیسی (ع) نتیجه ی آن بقاء باللّه بود و اصل سرشت و ترکیب عیسی (ع) از خمیرمایه ی انسان نبود چرا که بقای او به سبب بقاء اللّه بود پس او و مادرش و خداوند هر سه به یک بقا باقی هستند که آن صفت خداوند است و تنها باقی او است.[۲۲۹]
نجم الدین رازی نیز معتقد است که بقا بر دو گونه است:
۱- بقای خداوند که از آغاز آفرینش، همیشه بوده و تا آخر هم باشد.
۲- بقای ارواح و ملکوت و عالم آخرت: از ابتدا نبوده و سپس پدید آمده و پس از این هم بـا بقای حق باقی باشد.
نمودار انواع بقا در مرصادالعباد بدین صورت قابل ترسیم است:
بقا بر دو گونه است:
«پس نفس انسانی از هر دو نوع بقا چاشنی یافته است. امّا چاشنی بقا از حق در وقت تخمیر طینت آدم حاصل کرد، یکی از آن گوهرهای نفیس که در خاک خسیس به خداوندی خویش دفین می کرد بقای ابدی بود، و امّا چاشنی بقای ارواح در وقت ازدواج روح و قالب به تصرّف « و نفخت فیه من روحی»[۲۳۰] تعبیه افتاد».[۲۳۱]
خواجه عبداللّه انصاری میدان صدم کتاب خود را میدان بقا نامیده است که از میدان فناء، میدان بقاء به وجود آید.[۲۳۲]
در خلاصه ی شرح تعرّف آمده است: «جمله فناء و بقاء آن است که از حظ های خویش فانی گردد و به حظ های غیر باقی گردد».
دکتر رجایی در ادامه می گوید: بقا مقام پیامبران (ص) است که حق تعالی بر وجود آنان سکینه پوشانیده است تا هر اندوه و بلایی که به ایشان می رسد، آنان را از فرایض و از فضایل باز ندارد «و ذلک فضل اللّه یؤتیه من یشاء »[۲۳۳] و این فضل خداوند است که آن را به هر کسی که می خواهد عطا می کند. نشان بقاء نیز این است که تمام چیزها برای او یک چیز شود تا حرکت و جنبش او در جهت موافقت با حق تعالی باشد نه در مخالفت با او تا در مخالفات فانی در موافقات، باقی باشد.[۲۳۴]
پایان نامه - مقاله - پروژه
بوسه
«ز غمزه می دهـد هستـی به غـارت بـه بـوسـه مـی کنـد بـازش عمـارت»
شرح گلشن راز، بیت۷۵۱، ص۴۸۲
درشرح گلشن راز آمده است: «بوسه ی لب لعل جانفزا عبارت از نفخ روح و احیاست».[۲۳۵]
«ز غمـزه عـالـمـی را کــار ســازد به بوسـه هـر زمـان جـان مـی نــوازد»
همان، بیت۷۵۵، ص۴۸۳
«ازو یک غمـزه و جـان دادن از مـا ازو یـک بـوسـه و استـادن از مـا»
همان، بیت۷۵۶، ص۴۸۳
در ابیات بالا، بوسه کنایه از افاضه ی فیض است.[۲۳۶]
دکتر سجّادی در این باره چنین می گوید: «بوسه در معنای فیض و جذبه ی باطن است و نیز لذّت بشری را گویند».[۲۳۷]
بهشت
«بگـو سیمـرغ و کـوه قـاف چـه بود؟ بهشت و دوزخ و اعـراف چـه بـود ؟»
همان، بیت۱۶۷، ص۱۱۲
«بود هستی بهشت امکان چو دوزخ مـن و تـو در میـان مـاننـد بـرزخ»
شرح گلشن راز، بیت۳۰۱، ص۱۹۶
شاعر هستی را بهشت می داند و عالم امکان را دوزخ.
لاهیجی معتقد است: «بهشت و دوزخ را مظاهر در جمیع عوالم هست؛ زیرا که شک نیست که ایشان را اعیان که صورت علمیّه اند در عـالم الهی هست و در عالـم روحانی پیش از وجـود جسمانی نیز وجـود
دارند و اخراج «آدم» و «حوّا» از بهشت اشارت بدان است».[۲۳۸]

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:57:00 ب.ظ ]




۶۴۵/۰

 

 

 

خوزستان

 

۳۴۵/۰

 

اصفهان

 

۷۵۰/۰

 

 

 

همدان

 

۳۵۸/۰

 

تهران

 

۸۱۶/۰

 

 

 

واضح است که در یک اقتصاد متکی به مالیات این نارسائی ها به حداقل می رسد زیرا مردم در ازای پرداخت مالیات، خدمات عمومی مورد نیاز خود را از دولت مطالبه می کنند اما در اقتصاد نفتی درآمدهای نفت یا به عبارت بهتر رانت نفت مستقیماً به دولت تحویل داده می شود و دولت اختصاص اعتبارات به مناطق مختلف را نوعی هبه می داند. ممکن است تصور شود محرومیت برخی استانها ناشی از شرایط جغرافیایی و فقدان منابع در این استان هاست و درصورت نبود نفت، وضع آنها بدتر خواهد بود. در پاسخ باید گفت برحسب اتفاق تعدادی از استانهای محروم بیشترین میزان منابع را دارند به عنوان مثال خوزستان علاوه بر اینکه قسمت اعظم نفت را تأمین می کند، به عنوان قطب گندم کشور نقش عمده ای درتامین این محصول استراتژیک دارد اما از نظر سطح توسعه در زمرۀ محروم ترین استان ها قرار دارد .
با توجه به نتایج داده های آماری و مباحث تحلیلی این فصل، نفت در ارتقاء و بهبود برخی شاخص های کمّی توسعۀ اقتصادی از قبیل تولید ناخالص ملی، رشد اقتصادی و صنعتی شدن، نقش مثبت و ارزنده ای داشته است، همچنین نفت مهمترین منبع تأمین هزینه ی برنامه های توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور بوده است اما در مورد شاخص های کیفی توسعه اقتصادی یعنی رفع فقر، بیکاری و نابرابری تأثیر آن متفاوت بوده است: در برخی سالها و دوره ها نفت بصورت مقطعی و گذرا در بهبود این شاخص ها موثر بوده اما در کل، درآمدهای نفت نتوانسته است این سه پدیده نامطلوب را رفع کرده و یا بطور اساسی کاهش دهد و در مورد شاخص برابری نه تنها نفت به رفع نابرابری منجر نشده بلکه به تعمیق آن کمک کرده است.
فصـل پنـجم
نفت و توسعۀ سیاسـی
پیش در آمد
توسعۀ سیاسی و برقراری دموکراسی مهمترین بعد توسعه است. به این معنی که توسعه سیاسی در مورد مدیریت کلان جامعه بحث می کند و در واقع سایر ابعاد توسعه مانند توسعه اقتصادی تابع حوزه ی توسعه سیاسی می باشند. توسعه سیاسی در مورد اصلاح حوزه ای از امور عمومی (حکومت و رابطۀ آن با مردم) بحث می کند که توسعه نیافتگی آن مانع تحقق سایر ابعاد توسعه می گردد. اهمیت توسعه سیاسی به گونه ای است که در برخی تعاریف و نظریه ها، توسعه را به معنای توسعه سیاسی بکار برده اند. البته در اینجا منظور از اهمیت این بعد از توسعه ، تقدم زمانی آن نیست؛ درخصوص تقدم زمانی ابعاد توسعه بویژه اولویت توسعه اقتصادی یا توسعه سیاسی، مباحث زیاد مطرح شده است؛ عده ای معتقدند بدون توسعه اقتصادی و فراهم شدن زمینه های اجتماعی دموکراسی، نمی توان به برقرای و یا لااقل استمرار نظام دموکراتیک امیدوار بود و برعکس عده ای دیگر عقیده دارند ابتدا باید نظام مردم سالار شکل گیرد و پس از آن توسعه اقتصادی ایجاد شود. در این پژوهش با توجه به اهمیت توسعه همه جانبه و موزون ، نوعی رابطه متقابل میان ابعاد توسعه در نظر گرفته شده است.
مهمترین شاخص توسعه سیاسی، دموکراتیک شدن کشور است و دموکراسی نیز مفهومی گسترده است. یک برداشت از دموکراسی، شکل حکومت و نحوۀ انتخاب کارگزاران سیاسی است. از این منظر، چنانچه در کشوری نمایندگان پارلمان، اعضای نهادهای محلی و سایر مقامات ارشد (به تناسب ساختار نظام سیاسی) توسط مردم و ازطریق انتخابات واقعی و رقابتی انتخاب شوند، دموکراسی برقرار شده است. معنای دوم دموکراسی، عبارت است از نوعی فلسفه زندگی که محتوای نظام سیاسی است (نه صرفاً شکل آن). براساس این برداشت، علاوه بر انتخاب کارگزاران سیاسی توسط اکثریت مردم، باید ارزش های دموکراسی مانند آزادی، برابری و حقوق بشر نیز بر جامعه حکمفرما گردد. در چنین نظام اجتماعی، مشروعیت کارگزاران سیاسی فقط با انتخاب آنها توسط مردم تأمین نمی گردد بلکه لازمۀ دموکراتیک بودن نظام سیاسی، اجرای اصول دموکراسی است و نهاد های منتخب اکثریت، موظفند حقوق اقلیت را نیز رعایت کنند.
نفت ابزار دیکتاتوری
شکل گیری و میزان استحکام دموکراسی، از عوامل مختلف از جمله نظام اقتصادی تاثیر می پذیرد. ساختار ومیزان کارآمدی اقتصاد به شیوه های مختلف بر شکل گیری دموکراسی و استمرار آن اثر می گذارد و نفت به عنوان یکی از عوامل مهم شکل گیری و کارکرد نظام اقتصادی از طریق ساز و کار های گوناگون، دموکراسی را تحت تاثیر قرار می دهد: اولین مجرای اثرگذاری نفت بر روند ایجاد دموکراسی ، توسعه نیافتگی اقتصادی و عدم رشد بخش خصوصی است. دموکراسی نیازمند یک اقتصاد توسعه یافته است. در اقتصاد نفتی نه تنها دولت به مردم وابسته نیست بلکه مردم به دولت وابسته اند و این وابستگی آنان را از انتقاد بازمی دارد. «مردم تا جایی فرایند نقد حاکمیت را ادامه می دهند که شرایط معیشتی آنها در معرض خطر قرار نگیرد، در واقع این نقطه، مرز رویاروئی و نقد آنها از حوزه قدرت است چون از اینجا به بعد احتمال آسیب دیدن جریان معیشتی جامعه افزایش می یابد… درجوامعی که دولت ازطریق مردم تأمین نمی شود، انتقاد جدی هم وجودندارد. »[۲۵۸]
چنانکه قبلاً مطرح شد، نفت در ایران منجر به شکل گیری اقتصاد دولتی شده است و این نوع اقتصاد نیز مانع دموکراسی است. براساس برخی نظریه ها، اقتصاد آزاد لازمه دموکراسی است. از نظر هانتینگتون، پیش نیازهای توسعه سیاسی و دموکراسی عبارتند از: وفور اقتصادی، وجود یک ساختار اجتماعی متکثر (متشکل از یک بورژوازی مستقل و یک نظام اقتصادی معطوف به بازار)، نفوذ بیشتر دولت دموکراتیک موجود در جامعه و وجود یک فرهنگ که در برابر تنوعات و گوناگونی ها مکانیسم هایی نظیر استقلال دولت از جامعه، تجهیز نهادها و سازمان های سرکوب سیاسی، حامی پروری و … مانع شکل گیری دموکراسی و دستیابی به توسعه سیاسی گردید. در این فصل به منظور ارزیابی تأثیر ساختار اقتصادی نفت- محور بر شاخص های توسعه سیاسی و دموکراتیک شدن کشور، روند پویش تعدادی از شاخص‌های توسعه سیاسی و دموکراسی را در تطبیق با تحولات نفت مورد بررسی قرار می‌دهیم
.
عده ای در انتقاد از کاربرد نظریۀ رانتیریسم در ایران می گویند که قبل از پیدایش نفت (در دوره قاجار) نیز در ایران دیکتاتوری وجود داشته است، بنابراین دیکتاتوری دوره پهلوی ارتباطی با نفت ندارد. در پاسخ به این ادعا باید گفت، دولت قاجار اگرچه مالک نفت نبود اما مالک زمین بود و از این طریق به اِعمال قدرت می پرداخت. از سوی دیگر باید به این نکته توجه داشت که شاهان قاجار از نظر تئوریک و بر اساس ساختار سیاسی دیکتاتور بودند اما ابزار اعمال دیکتاتوری را نداشند. در دولت قاجار شاه حاکم بلامنازع بود اما دراستفاده از قدرت بی رقیب خود، ناتوان بود. در متون تاریخی مختلف آمده است که حوزه قدرت شاهان قاجار بعضاً از پایتخت فراتر نمی رفت زیرا از توان مالی و نظامی کافی برای اعمال قدرت محروم بودند؛
پایان نامه - مقاله - پروژه
به نوشته لمبتون، هنگامی که فتحعلی شاه از دنیا رفت، “محمدمیرزا در تبریز بود و افرادی(قشون و تجهیزات مورد نیاز آنها) برای آمدن به تهران و تأیید سلطنت خود نداشت. قشون او به دلیل نداشتن خوراک و پوشاک و حقوق در حال فروپاشیدن بود. روس ها برای جلوس وی به تخت سلطنت قشون افسر و ذخایر در اختیار او گذاشتند”[۲۵۹]. همچنین در مورد به تخت نشستن ناصرالدین شاه می گوید: “محمدشاه در ۴ سپتامبر ۱۸۴۸ مُرد. ناصرالدین شاه، ولیعهد که پس از سقوط کامران میرزا حاکم آذربایجان شده بود، در خزانه خود پولی نداشت تا توسط آن بتواند بیاید و برخت سلطنت بنشیند. جامعه تجار قبول کرد تا پول مورد نیاز را برای او تهیه کند.”[۲۶۰] بنابراین حکومت قاجار که ازدرآمد هنگفت نفت برخوردار نبود، اگر چه از نظر تئوریک حاکم بلا منازع بود اما در عمل از ابزار لازم برای حکومت کردن به شیوۀ دیکتاتوری محروم بود.
در دوره رضاشاه اگرچه نفت یکی از های مردمی همه با پول نفت صورت می گرفت.
یکی از کاربردهای نفت در دوره پهلوی ، تجهیز نیروهای نظامی و امنیتی برای سرکوب مردم بود. برپایه برخی نظریه ها، ارتش تضمین کننده نهایی امنیت در دولت های نفتی است و ماهیتی دوگانه دارد: یک ارتش، دفاع از کشور و ارتش دیگر حفاظت از رژیم منابع مالی دولت بود اما هنوز رقم آن ناچیز بود در این دوره با بهره گرفتن از نیروی نظامی منابع مالی مورد نیاز دولت از راه مالیات و … تأمین گردید اما در دوره پهلوی دوم آنچه اعمال شیوه های دیکتاتوری را امکان پذیر کرد، پول نفت بود. در اواخر دهه ۱۳۴۰ و های مختلف جمعیت شهری، برای نخستین بار در تاریخ ایران زندگی و کار در روستاها را تحت سلطه استبدادی خود درآورد.[۲۶۱]
گسترش بوروکراسی در سراسر کشور، تبلیغ گسترده درمورد ایدئولوژی مشروعیت بخش رژیم (احیای ایران باستان) و سرکوب جنبش
را برعهده دارد. ارتش دوم درواقع کنترل ارتش اول را برعهده دارد. به عبارت دیگر ایده«ارتش مواظب ارتش» ویژگی اصلی ساختار نظامی و امنیتی این دولت هاست.[۲۶۲] ارتش ایران که سنگ بنای آن را عباس میرزا ولیعهد فتحعلی شاه نفتی تجهیز گردید و به عامل سرکوب جنبش های مردمی تبدیل شد. در سال ۱۹۷۲ هنگامی که نیکسون، رئیس جمهور ایالات متحده، شاه را به ژاندارمی خلیج فارس متعهد کرد، ایران بطور ویژه ای در خرید هر نوع سلاح از غرب آزاد بود و افزایش درآمدهای نفتی به شاه اجازه می داد تا میلیون ها دلار برای خرید تانک ها، هواپیماهای اف ۱۴ و سایر سلاح های مدرن هزینه کند.[۲۶۳]
شاه نهاد ارتش را همچنان پشتیبان خود می دانست. نفرات آن را از ۲۰۰ هزار نفر در سال ۱۳۴۲ به ۴۱۰ هزار نفر در سال ۱۳۵۶ افزایش داد. گارد شاهنشاهی که به عنوان نیروی محافظ شخصی شاه عمل می کرد، در فاصله این سالها از ۲۰۰۰ نفر به ۸۰۰۰ نفر رسید. همچنین شاه بودجه نظامی سالانه را از ۲۹۳ میلیون دلار
استقلال و تمامیت ارضی کشور است، برخورداری از ارتش مجهز یکی از ابعاد قدرت ملی محسوب می گردد اما مسأله اساسی در مورد ارتش پهلوی، بکارگیری این نیروها برای ارعاب و تهدید مردم و سرکوب جنبش های آزادی خواهانه بود. ارتش درکنار نیروهای مختلف امنیتی مانند ساواک، رکن ۲ و … با برخورداری از درآمدهای هنگفت نفت به سرکوب مردم می پرداخت. جان فوران در مورد نقش سرکوبگر ارتش و نفت در سالهای ۱۳۴۲ تا ۱۳۵۷ می گوید:
دو نوع ثبات سیاسی وجود دارد که یکی براثر مشارکت پدرش فشار بر جامعه ایران را توسط اهرم های اجتماعی تحمیل کند. دولت او هم مثل دولت رضاشاه، سرانجام به ارتش و درآمد نفت متکی شد و حتی در رابطۀ وابستگی شدیدتری با یکی از کشورهای واقع در هسته مرکزی(ایالت متحده آمریکا) قرار گفت. دولت شاه به فاصله یک دهه ایران را به یک دیکتاتوری سلطنتی متکی به قدرت سرکوبگر ارتش و درآمد نفت تبدیل کرد. اینها منابع توأمان سلطه اش بر جامعه ایران بودند.[۲۶۴]
با پایان یافتن دوره رونق نفتی (۱۳۵۶)، سرکوبگری تاحدی کاهش یافت. درسال ۱۳۵۶ به علت کاهش صادرات نفت خام به میزان ۶/ سال ۱۳۵۶ معمولاً در راستای سیاست کاخ سفید آمریکا ارزیابی می گردد اما بحران اقتصادی ناشی از پایان رونق نفتی که منجر به تورم و مشکلات اقتصادی گردید نیز در کاهش شدت دیکتاتوری بی تأثیر نبوده است.
قبل از این نیز کاهش درآمد نفت نتیجۀ مشابهی را به بار آورده بود؛ در پایان دهه ۱۳۳۰ پس از بروز بحران اقتصادی و کسری تراز پرداخت ها ۸ درصد، ارزش افزودۀ گروه نفت به قیمت جاری ۲/۱درصد و به قیمت ثابت ۲/۷ درصد کاهش یافت و سهم ارزش افزوده نفت در تولید ناخالص ملی از ۲/۳۹ درصد در سال ۱۳۵۵ به ۸/۳۵ درصد در سال ۱۳۵۶ تنزل یافت[۲۶۵] و رژیم را با مشکلات مالی جدی مواجه ساخت. اگرچه ایجاد فضای باز سیاسی در فضای سیاسی اندکی تغییر کرد. در این سال ها یک نخست وزیر اصلاح طلب (علی امینی) روی کار آمد. در کابینۀ امینی، درخشش، رییس انجمن معلمان ایران که از نیروهای اپوزیسیون به شمارمی رفت، وزیر فرهنگ شد. در سال های ۱۳۴۲-۱۳۳۹ افرادی مانند امینی و ارسنجانی (وزیر کشاورزی) اصلاحاتی را بوجود آوردند که شاه نیز از روند اقدامات آنها بیمناک شد و سرانجام با جلب موافقت آمریکایی ها امینی را برکنار کرد. از نظر جان فوران، «در فاصله سالهای ۶۳-۱۹۶۰/۱۳۴۲-۱۳۳۹ شاه با آزمون دشواری مواجه شد چون در داخل با جنبش های سیاسی توده ای و در خارج با فشار برای انجام اصلاحات روبرو بود. بحران کسری تراز پرداخت ها در فاصله سالهای ۳۹-۱۳۳۷ فرصتی پدید آورد تا جبهه ملی در سالهای ۴۰-۱۳۳۹ بار دیگر فعالیت سیاسی را از سر گیرد.»[۲۶۶]
عقب نشینی شاه و کاهش شدت دیکتاتوری در سال های بحران مالی بیانگر نقش نفت در سرکوب جامعه است. افزایش قدرت شاه و گسترش دستگاه های امنیتی و نظامی مختلف در دوره پهلوی دوم جز در سایه درآمدهای نفت امکان پذیر نبود. علاوه بر ارتش و نیروهای امنیتی، بوروکراسی نیز به عنوان یکی از ابزارهای تحکیم دیکتاتوری مورد استفاده قرار می گرفت و همه این ابزارها به مدد نفت ایجاد شده بودند.
عواید نفتی و به تبع آن، توان مالی و اقتصادی دولت در سال های ۱۳۳۲ به این سو افزایش یافت و این افزایش عمدتاً به گسترش و تقویت “بوروکراسی” و “نیروهای نظامی و امنیتی” به عنوان پایه های تقویت سلطه و انحصار متمرکز فردی معطوف شد. بوروکراسی که به مدد نفت در حال گسترش بود، به عنوان مبلّغ حکومت و توجیه کنندۀ سیاست های شاه عمل می کرد. در این میان، نیروهای امنیتی یا انتظامی نقش ویژه ای داشتند و از این رو سهم عمده ای از این درآمدها را به خود اختصاص می دادند. درواقع، به مدد افزایش اهمیت اقتصادی و بویژه رشد فزاینده درآمد نفت پس از مرداد ۱۳۳۲ دستگاه دولت رو به گسترش نهاد. این گسترش بویژه در بخش انتظامی میدان مانور بیشتری پیدا کرد.[۲۶۷] البته هنگامی که حکومت بیش از حد از مردم فاصله گرفت و سایر زمینه های فروپاشی آن نیز فراهم شد، نه ارتش و نه بوروکراسی نتوانستند آنرا نجات دهند و بسیاری از کارمندان دولت و پرسنل ارتش به صف انقلابیون پیوستند.
نفت و استقلال دولت از جامعه
یکی از ویژگی های کشورهای توسعه یافته، وابستگی دولت (حکومت) به طبقات اجتماعی است. در این دسته از کشورها حکومت برآمده از طبقات اجتماع بوروکراسی” و “نیروهای نظامی و امنیتی” به عنوان پایه های تقویت سلطه و انحصار متمرکز فردی معطوف شد. بوروکراسی که به مدد نفت در حال گسترش بود، به عنوان مبلّغ حکومت و توجیه کنندۀ سیاست های شاه عمل می کرد. در این میان، نیروهای امنیتی یا انتظامی نقش ویژه ای داشتند و از این رو سهم عمده ای از این درآمدها را به خود اختصاص می دادند. درواقع، به مدد افزایش اهمیت اقتصادی و متکی به آنهاست و خود را پیمانکار مردم می داند اما در کشورهای جهان سوم بویژه کشور های نفت خیز این ارتباط به گونه ای دیگر است. در کشورهای برخوردار از منابع طبیعی مانند نفت، دولت نه تنها برآمده از طبقات اجتماعی نیست بلکه با بهره گرفتن از درآمد نفت اقدام به تشکیل طبقات جدید و خودساخته می کند. این استقلال و جدایی دولت از جامعه یکی از شاخص های توسعه نیافتگی سیاسی است زیرا پیامدهای نامطلوبی از قبیل: عدم پاسخگویی، تبعیض میان مردم، حیف و میل اموال عمومی و … را به دنبال دارد.
اولین نشانه وابستگی دولت به مردم، سهم ناچیز مالیات در اجرای برنامه های مدیریت کشور است. براساس نظریۀ رانتیریسم و نتایج مطالعات موردی، هرچه دولت وابستگی بیشتری به مالیات داشته باشد، به میزان بیشتری در مقابل مردم پاسخگو خواهد بود. در ایران درآمد نفت دولت ها را از سایر درآمدها بی نیاز کرده و مانع شکل گیری نظام مالیاتی مناسب شده است. خود بسندگی دولت که در سایۀ دلارهای نفتی بوجود آمده بود، به فرار دولت ها از پاسخگویی منجر گردید.
از نقطه نظر مالی و اقتصادی، اثر قرارداد ۱۹۰۱ دارسی چنین بود که ۱۶درصد سود خالص درآمد شرکت انگلیسی سالانه به دولت ایران پرداخت شود، از همین نقطه بود که دولت ایران صاحب درآمد مستمر و فزاینده ای شد که آن را از مالیات ها و سایر عوارض و درآمدها عملاً بی نیاز نمود، این امر قدرت و آزادی عمل حکومت را در مقابل ملت افزایش داد. بدین ترتیب درآمد حاصل از فروش نفت سرچشمه جدیدی برای استبداد کهن سیاسی ایران فراهم نمود.[۲۶۸]
از دیدگاه “شامبیاتی"، به علت وجود درآمدهای نفتی، دولت ایران هیچ گاه یک نظام مالیاتی کارآمد را به وجود نیاورد، یکی از پیامدهای این کار، مالیات گریزی گسترده در میان قشرهای مختلف جامعه است، به عنوان مثال در سال ۱۳۵۳ از ۲۰ هزار شرکت ثبت شده، فقط۶۳۶۲ شرکت، گزارش های مالیاتی خود را ثبت کرده اند و ۴۳% از این شرکت ها در گزاش های خود اعلام کرده اند که متضرر شده اند. مالیات گریزی خصوصاً در میان طبقات خوداشتغال، مثل بازاری ها که به دلیل کمبود مشروعیت رژیم پهلوی هیچ دلیلی برای کمک به خزانه دولت نمی دیدند، بسیار بالا بود. درنتیجه همانطور که نمودارهای صندوق بین المللی پول نشان می دهد، درحالی که از اواسط دهه ۱۹۷۰ میانگین مالیات ها در کشورهای در حال توسعه برابر ۱۹% از تولید ناخالص داخلی این کشورها بود، این رقم در ایران تنها ۹درصد از تولید ناخالص داخلی را تشیکل می داد. فرد هالیدی این رقم را پایین تر از رقم نمودار صندوق بین المللی پول و در حدود ۵/۳% می داند.[۲۶۹]

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:56:00 ب.ظ ]




« نماز
با قیام و قعودش
با تکبیر و درودش
با رکوعش، با سجودش
به من میآموزد
فریاد، نه سکوت
طلب، نه رکود
حرکت، نه سکون.»
(همان:۲۵۷)
در واقع سبزواری نماز را با اعمالش بامعنا میداند. ما با تکبیر و رکوع و سجود میآموزیم که باید نام خدا را بر زبان بیاوریم و از او مدد بخواهیم و برای تحقق اهدافمان تلاش کنیم که خداوند با حرکت آدمی به او برکت بسیاری میدهد.
پایان نامه - مقاله - پروژه
۴-۲-۵ مناجات
سبزواری شب را برای کسانی که به شناخت حقیقی خداوند رسیدهاند، بهترین زمان برای مناجات و راز و نیاز به درگاه خداوند بیان میکند:
« باز شـب شـد دیـده ی دل باز شد فرصـت معـراج جـان آغاز شد
بــانـگ یــا رب یا رب آزردگـــان با خروش مرغ شــب انبـاز شد
غـافــلان را گــاه آســایش رســید عارفان را وقت سوز و ساز شد
بــاز شـب شــد بامـداد عاشـقــان در سکــوتش رمز آرامش نهان
از ظـــلام ظلـــمــت گسـترده اش نور عشــق و برق آزادی جهان
جـرعــه نوشــان ســبوی عشـق را شب فزاید نشوه ی رطل گـران
غبـطــه بر بــزم حبیبــان می بــرد با هزاران چشم روشـن آسمـان
باز شــب شـد صـبـحگـاه عارفـان اختـران، مسـت نگـاه عارفــان
مه ز گــردون پرتو افشاند به خـاک تا ببوسـد سجـده گـاه عارفـان
کهکشــان بـا صـد هزاران مشعلش تــا مقـام وصـل راه عـارفــان
دیگ بخشایش به جوش آید به شب زآتـش جـان سـوز آه عـارفان.»
(همان: ۳۱۴و ۳۱۵)
سبزواری آغاز شب را با نورانیّت دل یکی میداند یعنی بهترین زمانی که روح فرصت دارد به تعالی، دست پیدا کند و کسانی که جرعهنوش جام الهی هستند با مناجاتهایشان از شراب الهی سرمست میشوند. در واقع نیایش و راز و نیاز عارفان سبب گشایش درهای رحمت الهی میشود. از سوی دیگر مناجاتهای سبزواری به درگاه خدا، هر شب با ندایی متفاوتتر جان میگیرد در حالی که او از اعمال گذشتهی خود و تأثیر آن بر آینده اندوهگین است و اینگونه از وجود مشتاق نیایش خود سخن میگوید:
« باز شب شد تا چو شب های دگر نغـمــه آغــازم بــه آوای دگـر
شرمسـار از غفـلت دیـروز خویش نالــم از انــدوه فــردای دگــر
مایه از کـف داده حـاصـل ها تبـاه بـاز هــم سـودای سودای دگـر
باز شب شد این شب دیجور و من خسته تـن از رنج راه دور و من
جـان بـه پرواز آمـده در اوج عشق تن به دام زندگی محصور و من
رحمـت حـق آسمـان را بـر زمیـن می زند پیوند، من شبکور و من
در هــوای دوسـت اشـک اشتـیاق تا سحـرگـه در منثـور آفـریـن
در حـریـم وصـل جانان پر فـروغ جلوه ی معشوق در طور آفرین
تـا یـکـی بیـگانــه گــردد آشـنـا الفـت پروانـه بـا نور آفـریــن.»
(همان:۳۱۶و۳۱۷)
وجود سبزواری در پرتو مناجات با خدا به وجد آمده در حالی که گرفتار جسم مادّی خویش است اما باز در آرزوی روی دوست مشتاقانه تا سحر اشک میریزد و به راز و نیاز میپردازد و بدین واسطه او که بیگانهای از خود بوده با وجود نور آفرین پروردگار مأنوس میشود و اینگونه، خداوندی را که خالق شب است خطاب قرار میدهد :
« خواهم ای شب با تو گویم راز ها شکـوه آغـازم ز بـت پرداز ها
رو بــه درگــاه خــدا آرم، خـــدا سر کنم چون مرغکان آواز ها
دیـده بر دوزم ز هر چه غیر اوست رنـگ ها، نیـرنگ ها، انبـاز ها
راه معــنـی گـیــرم و راه یقیـــن در فـراز و شیب چشم اندازها.»
(همان : ۳۱۹)
در واقع شاعر معتقد است که در مقام راز و نیاز با پروردگار اگر حجابها کنار گذاشته و اسرار هویدا شود و یگانگی خدا نیز اثبات شود در فراز و فرود همهی این چشم اندازها، میتوان به باطن و حقیقت موضوع دست یافت.
به این ترتیب شاعر در راز و نیازهایش از خداوند دیدهی بینا میطلبد:
« دردمنــدم آه درمــانـم فرسـت مرهــمی بـر زخـم پنـهانم فرست
کســوت و انــدام انســان دادیم جـان انسـان، جـان انسـانم فرست
دیــده دارم باز و از بینش به دور دیـده ی جان دیده ی جانم فرست
پرتو شمع و مه و مهرت نکوست نـور ایمـان، نور ایـمانـم فرســت.»
(همان:۳۲۳)
سبزواری که در مقام مناجات با خدا قرار گرفته از آنجا که هنور زخم دردهای دیرینهاش در وجود او نهان است، از خدا میخواهد حال که در جایگاه یک انسان قرار دارد روح انسانی هم به او عطا کند تا دلش با نورانیّت ایمان صیقل و جلا یابد.
۴-۲-۶ توحید
آن چه به نظر میرسد این است که دریافت نورانیّت وجود خداوند، سبزواری را در طریق معرفت قرار داده است:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:56:00 ب.ظ ]