کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


آذر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          



جستجو


 



جمع بندی:
در این فصل به چگونگی ارتباط بین PLC‌ های زیمنس از طریق شبکه اترنت و شبکه پروفیباس پرداختیم و پیکربندی این دو شبکه را به لحاظ سخت افزاری توضیح دادیم. همچنین بلوک‌هایی مورد نیاز در برنامه نویسی را معرفی کرده و با بهره گرفتن از آن شبکه اترنت و پروفیباس را شبیه سازی و پیاده سازی نمودیم که در ضمایم این پایان نامه موجود می‌باشد. حال می‌خواهیم در بخش بعدی به بررسی تئوری رفتار زمانی این دو شبکه در انتقال دیتا بپردازیم و در نهایت با نتایج بدست آمده از آزمایش‌های عملی مقایسه و بررسی نماییم.
فصل چهارم
تحلیل تتوری و عملی شبکه‌های صنعتی
(اترنت و پروفیباس)
تحلیل تئوری و عملی شبکه‌های صنعتی
(اترنت و پروفیباس)
مقدمه
برای روشن شدن دلیل نیاز به تحلیل و بررسی زمانی یک پروتکل ارتباطی نظیر اترنت ابتدا به ارائه یک مثال
پایان نامه - مقاله - پروژه
می‌پردازیم. فرض کنید سه ایستگاه برای انتقال اطلاعات در سایت وجود دارد و یکی از آنها در حال ارسال دیتا به مقصد است و دو ایستگاه دیگر منتطر خالی شدن بستر هستند. به محض اینکه بستر آزاد شد یکی از ایستگاه‌ها به طور تصادفی قادر به فرستادن دیتای خود به مقصد خواهد شد . بنابراین این نوع شبکه، تضمینی به ارسال دیتا از یک ایستگاه در یک زمان خاص به مقصد را نخواهد داشت و مفهوم ارسال اطلاعات به صورت زمان حقیقی از بین خواهد رفت. نقص اترنت باعث شد متخصصان از پروتکل‌های دیگری همچون WorldFIP, Profibus, P Net و غیره در سطح فیلد و کنترل استفاده کنند تا از به موقع رسیدن اطلاعات به سطح مانیتورینگ مطمئن باشند. آنان جهت ارتقاء سرعت این نوع پروتکل‌ها تلاش زیادی کردند اما تا کنون موفق به دست یابی به سرعت اترنت نشده اند و همچنان انتقال دیتا با این پروتکل‌ها با تاخیر چشمگیری همراه است [۹].

لازم به ذکر است زمان-حقیقی بودن یک سیستم به معنای انتقال و دسترسی آنی به اطلاعات نمی‌باشد، بلکه منظور تضمین دسترسی به داده در یک زمان معین یا کمتر از آن می‌باشد. چرا که عملاً در هیچ شبکه ای به دلیل وجود تاخیرات ذاتی سیستم نمیتوان به انتقال آنی اطلاعات رسید، حتی اگر از نور، به عنوان سریع ترین مدیای موجود، استفاده نمود. در واقع هدف اصلی در این پروژه شناخت و مدل سازی زمان تاخیر سیستم و یا به عبارت بهتر قانونمند کردن تاخیر در شبکه اترنت و پروفیباس و محاسبه حداکثر زمان آن و ارائه راهکار جهت کم کردن این زمان می‌باشد. این تاخیر عمدتاً منشاء نرم افزاری داشته و به پروتکل مورد استفاده بستگی دارد. نکته دیگری که در این زمینه می‌توان به آن اشاره نمود این است که طراحی یک سیستم کنترل بر روی یک شبکه با تاخیر بالا ولی با مدل شناخته شده برای تأخیر، مناسب تر از طراحی آن بر روی یک شبکه سریع ولی فاقد تضمین دسترسی به اطلاعات می‌باشد. به عنوان مثال در برخی موارد شبکه زمان حقیقی مانند مدباس[۶۲] (به عنوان یکی از کندترین پروتکل های صنعتی موجود) در یک بستر RS-485 با نرخ انتقال ۲۴۰۰ b/s بر شبکه اترنت با نرخ انتقال Mb/s ۱۰۰ ترجیح داده می شود؛ چرا که در آن تضمین ارسال، انتقال و دریافت داده در زمان معین موجود می‌باشد، چیزی که در یک شبکه اترنت با تمام ویژگی‌ها و سرعت بالا وجود ندارد [۹].
برای درک بهتر علل موثر در تاخیرات به وجود آمده در شبکه و بهینه نمودن آن، در این بخش با بهره گرفتن از CPU‌ های زیمنس، چندین مدل شبکه ی اترنت و پروفیباس ارائه و به لحاظ تئوری بررسی می‌گردد. سپس هر یک از این مدل‌ها با CPU ها به صورت عملی آزمایش و با نتایج تئوری مقایسه می‌گردد.
محاسبه زمانی ارتباط پروفیباس
همانطور که در بخش‌های قبل ذکر گردید ارتباط پروفیباس بر مبنای ارتباط سریال Half Duplex می‌باشد که از بستر ارتباطی RS-485 جهت ارسال و دریافت اطلاعات استفاده می‌کند. همانطور که می‌دانیم RS-485 از یک زوج سیم جهت ارسال و دریافت بهره می‌برد. لذا در هر لحظه یک وسیله متصل به یک باس RS-485 امکان ارسال داشته و مابقی وسایل فقط شنونده هستند. لذا جهت مدیریت باس معمولا در این سیستم‌ها از یک Master استفاده می‌شود. در سیستم مورد بررسی ما نیز این امر لحاظ گردیده است. دو توپولوژی یک Master و یک Slave و یک Master و دو Slave مورد بررسی قرار گرفته است [۶۳].
شایان ذکر است از آنجا که ارتباط سریال مبتنی بر پروفیباس می‌تواند نرخ‌های ارسال متفاوت داشته باشد در تمامی آزمایش‌ها باس بر روی نرخ Kbps 93.75 تنظیم گردیده است. این فرض می‌تواند بین Kbps 9.6 تا Mbps 12 متغیر باشد که با توجه به سیکل زمانی CPU‌های استفاده شده (۱ ms) در نرخ‌های بالاتر از Kbps 93.75 به دلیل سرعت بالا امکان ثبت وقایع وجود ندارد(درواقع زمان ارسال و دریافت کمتر ازms 1 بوده و CPU قادر به ثبت وقایع نیست)‌ [۶۴].
محاسبه زمانی ارتباط یک Master و یک Slave به لحاظ تئوری
جهت بررسی زمانی ارتباط معمولا از Bus Cycle Time استفاده می‌شود. منظور از Bus Cycle Time مدت زمانی است که اطلاعات بین Master و تمامی Slave‌ ها جابجا می‌گردد. بسته به نوع پروسه مقدار نرخ ارسال و دریافت باید به گونه ای انتخاب شود که Bus Cycle Time کمترین زمان ممکن را داشته باشد. لازم به ذکر است این نرخ تابع شرایط مختلفی نظیر فاصله بین وسایل می‌باشد [۴۱].
شکل ‏۴‑۱ : ساختار Bus Cycle
در هربار ارسال و دریافت اطلاعات به هر Slave، در ابتدا Master بسته اطلاعات خود را روی Bus قرار
می دهد که در اصطلاح به آن تلگرام گفته می‌شود. تلگرام شامل یک بخش Overhead و یک بخش دیتا
می باشد. در موقع ارسال دیتا از Master به Slave تلگرام شامل اطلاعات خروجی‌های Slave نیز می‌باشد. در پاسخ هر Slave بعد از خواندن اطلاعات یک تلگرام به Master ارسال می کند که این بسته نیز شامل Overhead و اطلاعات ورودی‌ها می‌باشد. به این ترتیب تمامی اطلاعاتی که می‌بایست بین Master و Slave جابجا شود تبادل شده و Master سراغ Slave بعدی می‌رود [۲].
شکل ‏۴‑۲: ساختار انتقال اطلاعات در پروفیباس
Bus Cycle Time به موارد زیر وابسته می‌باشد:
تعداد Slave ها
نرخ ارسال ( Transmission rate ) یا Baud Rate
حجم اطلاعات (ورودی و خروجی ها) [۴۱]
مقدار دقیق Bus Cycle Time معمولا توسط سازنده تجهیزات محاسبه می‌گردد. زیرا Overhead دیتای انتقالی معمولا شامل زمان‌هایی نظیر زمان انتظار Slave‌ها می‌باشد که از مشخصه‌ های فیزیکی دستگاه ها بوده و در اختیار سازنده است و قابل تغییر نمی باشد. حال به محاسبه ی زمان از نظر تئوری می‌پردازیم.
تعداد بیت‌های انتقال عبارتند از:
Header Byte Length + output data (From Master to Slave)
Header Byte Length+ input data (From Slave to Master)
TSDR: Slave Reaction Time
TSYNC: Sync Time
Tid1: Initiator Time
:TSDR مدت زمانی است که یک Slave یک پیغام را دریافت و آنالیز و پاسخ می‌دهد و معمولا هر سازنده یک مقدارMin و Max را برای این منظور ارائه می‌دهد که بین ۱۱Bit تا ۲۵۵Bit می‌باشد.
TSYNC : حداقل زمانی است که Slave بعد از یک درخواست نیاز دارد تا بتواند درخواست بعدی را بپذیرد (idle state ) . برای Profibus-DP این مقدار ۳۳TBit می‌باشد.
Tid1: مقدار زمان لازم بین دو تلگرام می‌باشد یعنی بعد از دریافت آخرین بیت از آخرین بایت تلگرام این مدت می‌بایست طی شود تا تلگرام جدید شروع شود. این زمان حداقل اندازه TSync بوده که تعدادی بیت جهت بالا بردن صحت ارسال (TSM: Safety Margine) به آن اضافه می‌شود.
حال برای محاسبه زمان ابتدا به محاسبه طول Head می‌پردازیم. همانطور که پیشتر اشاره شد فریم پروفیباس متشکل از Header + Data + Trailer می‌باشد که ساختار توسعه یافته آن به صورت کلی به شکل زیر می‌باشد [۴۱].

 

SD LE LEr SD DA SA FC
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[جمعه 1400-07-30] [ 06:29:00 ب.ظ ]




منبع: محاسبات تحقیق

 

    • با حرکت از سیستم ارز میخکوب شده نرم به سمت سیستم ارزی شناور، واکنش مثبت تولید نسبت به شوک قیمت نفت کاهش می­یابد (واکنش تولید نسبت به شوک قیمت نفت در سیستم ارزی میخکوب نرم، سیستم ارزی میانه و سیستم ارزی شناور به ترتیب ۲۲/۰، ۱۸/۰ و ۱۴/۰ می­باشد).

 

نمودار ۵- ۱۱. مقایسه واکنش تولید نسبت به شوک مثبت قیمت نفت در سناریوهای پیشنهادی
منبع: محاسبات تحقیق

 

    • با حرکت از سیستم ارز میخکوب شده نرم به سمت سیستم ارزی شناور، واکنش منفی صادرات کالاها و خدمات نسبت به شوک قیمت نفت افزایش می­یابد (واکنش صادرات کالاها و خدمات نسبت به شوک قیمت نفت در سیستم ارزی میخکوب نرم، سیستم ارزی میانه و سیستم ارزی شناور به ترتیب ۴۸/۰-، ۸۶/۰- و ۲۳/۱- می­باشد).

 

نمودار ۵- ۱۲. مقایسه واکنش صادرات کالاها و خدمات نسبت به شوک مثبت قیمت نفت در سناریوهای پیشنهادی
منبع: محاسبات تحقیق

 

    • با حرکت از سیستم ارز میخکوب شده نرم به سمت سیستم ارزی شناور، واکنش منفی نرخ ارز حقیقی نسبت به شوک قیمت نفت افزایش می­یابد (واکنش نرخ ارز حقیقی نسبت به شوک قیمت نفت در سیستم ارزی میخکوب نرم، سیستم ارزی میانه و سیستم ارزی شناور به ترتیب ۰۰۹/۰-، ۰۱۶/۰- و ۰۲۳/۰- می­باشد).

 

نمودار ۵- ۱۳. مقایسه واکنش نرخ ارز حقیقی نسبت به شوک مثبت قیمت نفت در سناریوهای پیشنهادی
منبع: محاسبات تحقیق
در سیستم ارزی میخکوب نرم زمانی که درآمدهای ارزی نفتی و به تبع آن عرضه در بازار ارز به دنبال وقوع شوک مثبت قیمت نفت افزایش می­یابد، پول ملی تقویت می­ شود و بانک مرکزی برای ثابت نگه داشتن نرخ ارز مجبور است با جمع کردن اضافه ارز در بازار، ریال به بازار تزریق کند که موجبات افزایش تورم و نقدینگی را فرآهم می­ کند. ضمناً با جمع­آوری اضافه عرضه ارز باعث افزایش دارایی­ های خارجی بانک مرکزی می­ شود.
پایان نامه
از طرفی در سیستم نرخ ارز شناور با افزایش قیمت نفت و درآمدهای نفتی، عرضه ارز (در جریان تبدیل دلارهای نفتی به پول داخلی) در بازار افزایش یافته و پول ملی تقویت می­ شود که در این حالت کاهش نرخ ارز حقیقی نسبت به حالت­های قبلی بیشتر می­باشد.
با توجه به سناریوهای فوق ملاحظه می­ شود که با شوک مثبت قیمت نفت در تمامی نظام­های ارزی، نرخ ارز حقیقی کاهش می­یابد یا به عبارت دیگر ارزش پول ملی افزایش می­یابد. با توجه به اینکه نرخ ارز حقیقی معیاری برای رقابت­پذیری می­باشد، لذا قدرت رقابت­پذیری از بین می­رود. گرچه قدرت رقابت­پذیری در نظام­های مختلف ارزی، شدت و ضعف دارد، اما آنچه که مشهود است این است که در اقتصادهای نفتی از جمله اقتصاد صادرکننده نفتی ایران با بروز شوک مثبت قیمت نفت، قدرت رقابت­پذیری کاهش می­یابد. نمودارهای مربوط به صادرات کالاها و خدمات و همچنین تولید کل نیز تایید کننده این موضوع می­باشد.
۵-۸- خلاصه و جمع­بندی
این فصل از تحقیق به معرفی مدل DSGE طراحی شده به تفصیل اجزای و بخش­های مختلف شامل بخش­های خانوار، بنگاه، دولت و بانک مرکزی و بخش خارجی پرداخته شد. در ادامه پس از استخراج شروط مرتبه اول، مدل به صورت لگاریتمی-خطی درآمد. در ادامه فصل پارامترهای مدل به روش کالیبراسیون محاسبه شدند و بر اساس مقادیر پارامترهای مدل، مقادیر ایستای بلندمدت متغیرها استخراج گردید.
در ادامه ضمن شبیه­سازی مسیر متغیرهای درون‌زای مدل در چهار سناریو پیشنهادی، با بهره گرفتن از چندین گشتاور دقت مدل در برازش رفتار واقعی متغیرهای کلان اقتصادی ایران مورد سنجش قرار گرفت. نتایج نشان داد که مدل از عملکرد قابل قبولی برخوردار است و با واقعیت­های اقتصاد ایران سازگار است؛ در ادامه جهت بررسی تأثیر شوک­های قیمت نفت و همچنین شوک­های مارک آپ قیمت کالاهای داخلی و صادراتی از توابع ضربه-واکنش بهره گرفته شد.
در ادامه نتایج حاصل از توابع ضربه-واکنش برای چهار سناریو پیشنهادی شامل هدف­گذاری تورم، سیستم­ ارزی میخکوب شده نرم، سیستم ارزی میانه و سیستم ارزی شناور در نتیجه بروز شوک مثبت قیمت نفت مورد مقایسه قرار گرفت.
نتایج حاصل از شبیه­سازی در سناریوهای مختلف ارزی نشان داد که در تمامی سناریوهای پیشنهادی با بروز شوک مثبت قیمت نفت، نرخ ارز حقیقی کاهش و قدرت رقابت­پذیری اقتصاد تضعیف می­ شود؛ به عبارت دیگر قاعده­های پولی انتخابی فارغ از نوع نظام ارزی منجر به از دست رفتن رقابت اقتصادی می­ شود؛ علی رغم اینکه در نظام­های مختلف شدت و ضعف دارد. با بررسی نتایج بدست آمده پیشنهاد می­گردد که درآمدهای حاصل از صادرات نفت وارد سیستم اقتصادی نشود و وارد صندوق ثروت حکومتی[۳۰۸] یا همان صندوق توسعه ملی شود. از مهمترین کارکردهای صندوق توسعه ملی محافظت در برابر نوسانات شدید قیمت نفت و کمک به توسعه اقتصادی از طریق تامین سرمایه ­گذاری در زیرساخت­هایی که نیاز به سرمایه ثابت بالایی دارند. طراحی مناسب صندوق­های توسعه ملی و مدیریت صحیح آن به کشورها کمک می­ کند که از بی­ثباتی اقتصاد کلان جلوگیری کنند.

 

    1. فصل ششم

 

    1. تخمین مدل DSGE برای اقتصاد ایران با بهره گرفتن از روش بیزین

 

۶-۱- مقدمه
در مرحله آماده ­سازی داده ­ها باید بین متغیرهای استفاده شده در مدل و متغیرهایی که در عالم واقع توسط داده ­ها اندازه گرفته می­شوند، مطابقت وجود داشته باشد. به عنوان مثال اگر مدل مورد بررسی یک مدل ادوار تجاری حقیقی باشد که در آن دولت حضور ندارد، در این صورت درست نیست برای اطلاعات مربوط به تولید مدل به تولید ناخالص ملی گزارش شده در حساب­های ملی مراجعه نمود چرا که در این داده ­ها بخش دولتی نیز حضور دارد.
در مرحله آماده ­سازی داده ­ها ابتداً اجزایی از داده ­ها که در مدل حضور ندارند تا حد امکان از آن‌ها خارج می­ شود و سپس با بهره گرفتن از فیلتر هودریک پرسکات جز روند از داده ­ها جدا می­ شود و تحلیل­ها بر روی جز ادواری صورت می­گیرد. سپس با بهره گرفتن از تکنیک­های اقتصادسنجی از جمله بیزین مدل ارائه شده مورد بررسی تجربی قرار می­گیرد.
در این فصل مدل DSGE طراحی شده برای اقتصاد ایران با بهره گرفتن از روش بیزین برآورد خواهد شد.
ابتداً روش­شناسی تخمین بیزین مورد بررسی قرار می­گیرد، سپس داده ­ها و توزیع­های پیشین معرفی خواهند شد. در بخش بعدی نتایج تجربی گزارش شده است. قسمت آخر این فصل به خلاصه و نتیجه ­گیری اختصاص دارد.
۶-۲- روش­شناسی تخمین بیزین
۶-۲-۱- اقتصادسنجی بیزین
در کار فوق استنباط آماری برای پارامترهای مدل DSGE به وسیله روش­های بیزین انجام شده است. روش آماری بیزین اخیراً محبوبیت زیادی را در مدل­سازی اقتصاد کلان کاربردی پیدا کرده است. به منظور بررسی مبانی نظری و روش­های تحلیلی بیزین در مدل­ DSGE به آن و اسچورفهاید (۲۰۰۷)[۳۰۹] مراجعه شود. در این بخش مراحل اصلی استنباط آماری بیزین برای مدل­ DSGE مورد بررسی قرار می­گیرد.
در مقایسه با رویکرد سنتی برای تخمین و آزمون­های آماری (که تحت عنوان آمار تکراری[۳۱۰] یا آمار مبتنی بر تفسیر فراوانی از احتمال شناخته می­ شود: در این رویکرد استنباط بر اساس نمونه گیری تکراری مبنای کار می­باشد و مدل صحیح شامل مجموعه ­ای از پارامترهای ناشناخته اما ثابت می­باشد)، آمار بیزین پارامترها را ساختارهای ذهنی محقق در نظر می­گیرد[۳۱۱].
آمار بیزین بر اساس ترکیب پیشین­ها (در مورد پارامترهای مدل) با تابع راستنمایی و با بهره گرفتن از داده ­های واقعی بنا نهاده شده است. تابع راستنمایی پنجره­ای را برای بررسی جهان واقعی ارائه می­ کند[۳۱۲]. آمارهای بیزین از فروض مربوط به نمونه گیری­های تکراری و فرآیندهای تولید داده بر اساس یک مجموعه ثابت از پارامترهای معلوم فاصله زیادی دارد، یعنی دو فرضی که برای رویکرد سنتی بسیار مهم هستند. رویکرد بیزین برای تخمین آماری علوم قابل مشاهده از قبیل علم اقتصاد بسیار مناسب است در حالی که روش سنتی برای علوم آزمایشگاهی مناسب است.
آمارهای بیزین به عنوان فرآیندهای یادگیری شناخته می­شوند که در آن داده ­های قابل مشاهده­  به منظور محاسبه توزیع­ پسین  و با فرض داشتن تابع راستنمایی  و توزیع پیشین  مورد استفاده قرار می­گیرد (  یک بردار  بعدی از پارامترهای مدل می­باشد). فرایند یادگیری بر اساس تئوری بیز به صورت زیر می­باشد:
(۶-۱)
به منظور استنباط توزیع پسین، عبارت  به عنوان یک مقدار ثابت نرمال شده در نظر گرفته می­ شود. هدف اصلی از استنباط بیزین محاسبه پارامترهای  مربوط به تابع توزیع پسین  با بهره گرفتن از اطلاعات در دسترس  می­باشد. تابع توزیع پسین به منظور استنباط­ فاصله­ای و نقطه­ای در مورد  مورد استفاده قرار می­گیرد.
به عنوان مثال می­توان  را توزیع بتا (  ) در نظر گرفت. با توجه به اینکه  می­باشد؛ لذا می­توان گفت که توزیع بتا مثبت و محدود است. همچنین می­توان توزیع بتا را به صورت زیر نمایش داد:

که در آن  میانگین،  واریانس،  حد پایین و  حد بالا می­باشد؛ که در اینجا حد پایین صفر و حد بالا یک می­باشد؛ به عبارت دیگر  باید ما را به توزیعی برساند که اولاً محدود باشد و ثانیاً مثبت باشد؛ لذا تابع راستنمایی با تابع چگالی پیشین با هم ترکیب می­شوند و احتمال اینکه  اتفاق بیفتد به شرط اینکه قبلاً  رخ داده باشد، بدست می ­آید که همان تابع چگالی پسین می­باشد؛ بنابراین ملاحظه می­ شود که از اطلاعات حداکثر استفاده شده است.
بنابراین بیزین ترکیب اطلاعات اولیه و تابع راستنمایی است. اگر فرض شود که هیچ اطلاعاتی نداریم یعنی تابع چگالی پیشین برای مقادیر مختلف پارامترها احتمال یکسانی را ارائه کند، در این حالت توزیع مورد نظر یکنواخت است. می­توان نشان داد که ترکیب هر توزیع با توزیع یکنواخت همان توزیع می­ شود. به عنوان مثال با ترکیب توزیع بتا با توزیع یکنواخت، توزیع بتا بدست می ­آید. در واقع توزیع یکنواخت مثل عدد ثابت عمل می­ کند؛ بنابراین می­توان گفت که زمانی که اطلاعات اولیه صفر است، بیزین تبدیل به حداکثر راستنمایی می­ شود لذا حداکثر راستنمایی حالت خاصی از بیزین است.
حال اگر فرض شود که اطلاعات کاملاً دقیق باشد، یعنی اطلاعات داخل  کامل باشد، در این حالت می­توان نشان داد که تابع راستنمایی هیچ نقشی ندارد و از داده ­ها چیزی استخراج نمی­ شود. در این حالت بیزین تبدیل به کالیبره می­ شود.
در ادامه یک بررسی کلی از مراحلی که ساختار تابع راستنمایی برای مدل DSGE را در بر می­گیرد، صورت گرفته است.
این مراحل برای مدل­ چرخه‌های تجاری حقیقی و تقریب لگاریتم خطی یا تقریب خطی مرتبه اول در اطراف شرایط تعادل پویای اقتصاد نیز درست می­باشد.
ارزیابی تابع راستنمایی برای هر مقدار معین  و  سه مرحله زیر را در بر می‌گیرد.
اولین مرحله نوشتن مدل اقتصاد کلان تئوریک به عنوان سیستمی از معادلات انتظاری و غیر انتظاری خطی از جمله فرآیندهای تصادفی برون­زا می­باشد. با فرض بر اینکه  یک بردار  از شوک­های ساختاری برون­زا،  یک بردار  از متغیرهای درون­زا و  نیز دلالت بر بردار  دیگری از متغیرهای درون­زای مدل داشته باشد، مدل DSGE در فرم خطی به صورت زیر نوشته می­ شود:
(۶-۲)

که در آن  یک بردار  از نوآوری‌های تکنولوژیکی می­باشد، یعنی  و ماتریس واریانس-کوواریانس آن برابر با  می­باشد. بردار پارامترهای مدل (  ) در داخل ماتریس­های  تا  مطابق با مدل تئوریک (۶-۲) قرار دارد.
در مرحله دوم ارزیابی تابع راستنمایی، بایستی سیستم خطی مجموعه معادلات (۶-۲) حل شود. با بهره گرفتن از روش ضرایب نامعین، راه حل زیر برای سیستم (۶-۲) بدست می ­آید:
(۶-۳)

که در آن ماتریس­های  تا  (در مجموعه معادلات ۶-۳) تصویر ماتریس­های  تا  (در مجموعه معادلات ۶-۲) می­باشند و بنابراین توابعی از بردار پارامترهای مدل (  ) می­باشند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:28:00 ب.ظ ]




نتیجه:
اگر  باشد الگوریتم سنتز LFSR پاسخ کمینه طول منحصربفرد  و  را مشخص خواهد کرد. اما زمانی که  باشد تنها فقط  بیت دنباله توسط الگوریتم پردازش شده است.
به عنوان مثال، اگر دنباله  یک چرخه غیرصفر با طول  از LFSR ای با حداکثر طول ۱۰۰ سلول باشد این الگوریتم الزاماً پس از آنکه  بیت اول دنباله را پردازش کند می تواند LFSR مولد منحصربفرد را پیدا کند.
الگوریتم سنتز LFSR ارائه شده در این بخش عملاً شبیه به الگوریتم تکرار شونده‌ی برلکمپ برای کدگشایی کدهای BCH [3] می باشد. لازم به ذکراست زمانی که  و  باشد مجاز به تغییر مرحله ۴ از الگوریتم می‌باشیم به طوری که می‌توان به جای  از همان  قدیمی (مرحله قبل) استفاده کرد. دلیل این کار این است که می‌توان نشان داد که به جای انتخاب  به عنوان چندجمله‌ای اتصال قبل از آخرین تغییر طول، کافی است  را به عنوان چندجمله‌ای‌های اتصال برای هر یک از حالت‌های که در آن  و  به حداکثر رسیده است انتخاب کرد. همچنین زمانی که  و  باشد، خواهیم داشت  . بنابراین  جایگزین قابل قبولی برای  خواهد بود. الگوریتم برلکمپ شامل یک آزمون اضافی برای تصمیم‌گیری جایگزینی  در این حالت می‌باشد اما به نظر می‌رسد که این آزمون هیچ مزیتی ندارد و ما آن را از الگوریتم سنتز LFSR حذف کرده‌ایم.
پایان نامه - مقاله - پروژه
نمایش کلاسیک دنباله های LFSR
در این بخش ما به بررسی ویژگی‌های دنباله‌های تولید شده توسط LFSR ها با نگاهی به سمت به کارگیری کدهای BCH در این دنباله ها می‌پردازیم.
خواهیم دید که نمایش دنباله  با بهره گرفتن از تبدیل-D هافمن[۱۱] بسیار ساده تر خواهد بود.

 

‏۲‑۱۶  

با توجه به رابطه ‏۲‑۸ و‏۲‑۱۶ می بینیم که رابطه ‏۲‑۲ به سادگی مشخص می کند که در حاصلضرب  اندیس j در دنباله برای  به صفر می رسند. بنابراین می توان رابطه را به صورت زیر بازنویسی کرد.

 

‏۲‑۱۷  

که در آن

 

‏۲‑۱۸  

یک چندجمله ای با درجه ی کمتر از L می باشد. علاوه برآن با بهره گرفتن از رابطه ‏۲‑۱۷ و ‏۲‑۱۸ می توان معادله ماتریسی زیر را که رابطه ضرایب  را با چند جمله ای LFSR و مقدار اولیه آن را بیان می کند، نوشت.

 

‏۲‑۱۹  

از آنجایی که ماتریس رابطه‏۲‑۱۹ معکوس پذیر می باشد، پس به ازای هر  ، مقدار اولیه منحصربفرد متناظر وجود خواهد داشت. این موضوع به طور خلاصه در قضیه۴ بیان شده است.
قضیه ‏۲‑۴ :
دنباله خروجی تولید شده توسط LFSR L-مرحله ای با چند جمله ای اتصال  همان مجموعه  متناظر با مجموعه تبدیل زیر می باشد:

قضیه ‏۲‑۴ :نشان می‌دهد که دنباله s دنباله خروجی یک LFSR است اگر و فقط اگر تبدیل  آن یک تابع گویا باشد. به عنوان مثال، به صورت نسبت دوچندجمله ای  باشد به طوری که  . علاوه بر این اگر دو چند جمله ای  و  نسبت به هم اول باشند (یعنی هیچ عامل مشترک از درجه یک یا بیشتر نداشته باشند.) به تبعیت از قضیه ‏۲‑۴  الزاماً دارای یک ضریب ثابت است به طوری که  می باشد و همان چند جمله‌ای اتصال کوتاهترین LFSR ای است که دنباله S را تولید می کند. طول این LFSR حداکثر از درجه  یا درجه  به علاوه یک است. این مطلب را به زبان دیگر می‌توان در نتیجه زیر بیان کرد.
نتیجه :
اگر چندجمله ای  به صورت  باشد به طوری که  و  نسبت به هم اول باشند و  باشد آنگاه  چندجمله ای اتصال کوتاهترین LFSR ای است که دنباله s را با تبدیل  تولید می کند و:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:28:00 ب.ظ ]




۱-ما را رها کن تو فقط در درون ما هستی همچون واو عمرو یا حدیث معاد.
۲- اگر زندگی‌ می‌کنی در غیر صحبت الهی وقت خود را سپری کن که در همه جا یافت‌ می‌شود.
۳- مشکلات و گرفتاریهای سخت از تو غافل گشته است و بید (یک راهنمایی) کور است که بسیار بی خوابی کشیده است.
بحتری، علی بن جهم را هجو‌ می‌کند و بر این باور است که او دارای جایگاه و مقام مهم در میان دیگر شاعران نیست و او از جهت جایگاه ادبی در آخر همه است.شاعر او را به حرف “واو” در “عمرو” تشبیه‌ می‌کند و او را با صیغه (در غیر هم صحبتی با خدا رهسپار شو) او هجایش را با نفرین علی بن جهم در‌ می‌آمیزد و تلاش‌ می‌کند که کینه‌های درونی خود را در برابر دشمن بیان کند، دعای او نتیجه احساس او به تهدید خارجی نفس از طرف دشمنش است که به او احساس دلهره و نگرانی‌ می‌دهد. بنابراین اقدام به تحقیر و پایین آوردن جایگاه او‌ می‌کند و او را کوچک و پست از جهت جایگاه نشان‌ می‌دهد.
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
شاعران پی در پی به هجو دشمنان شخصی‌ می‌پرداختند، با انواعی از صیغه‌های دعایی و از طرف دیگر الفاظی که واقعیت جامعه عباسی را بیان‌ می‌کند. الفاظی مذموم و احیاناً به دور از ذوق ادبی است، بخصوص زمانی که این کار مرتبط با شخصی‌ می‌شودکه به عنوان یک مانع در برابر رسیدن به معشوقه‌ می‌شود.
ابونواس ( وفات ۱۹۸ هـ ) ابا عثمان (برادر ابی امیه مولای جنان) را هجو‌ می‌کند و‌ می‌گوید:

 

۱-فَیَقُولُونَ لِی جِنانُ کَما سَرُّ
۲- ما لَهُمْ لا یُبارِکُ اللهُ فیهمْ
  کَ، عَنْ حالها فَسِلْ عَنْ جِنانِ
کَیْفَ لَمْ یَغْنِ عِنْدَهُمْ کِتْمانی‌؟!
(ابو نواس؛ ۱۴۰۷:‌۲۰۲)

ترجمه
۱-به من‌ می‌گویند: جنان همان طور که سبب شادی تو شده است، در مورد حال او از جنان سوال کن
۲-آنها را چه شده است خداوند در میان آنها برکت نیندازد چگونه سر و راز من نزد آنها پنهان نماند و آنرا فاش کردند؟!
دعای او با صیغه “خداوند در میان آنها برکت نیندازد ” سرسبزی و رشد و نمو و پیشرفت را در میان آنها نفی‌ می‌کند، و این دعای شر است که ابو نواس برای دشمنش‌ می‌خواهد که مانع رسیدن او به معشوقه‌اش‌ چنان شده است.
بحتری( وفات ۲۸۴ هـ ) نیز همین معنا را در مورد زفافی به تصویر‌ می‌کشد. دشمنش که با معشوقه شاعر ازدواج کرده است و‌ می‌گوید:

 

۱-نَبْئتُها زَوُجَتْ اَخا خَنْثٍ
۲- لَوْ شاءَ لا بُورَکْتَ مَشیَئتُهُ
  اَغنَّ، رَطْبٍ الْأطْراف، لِیْنُها
اَبْلَغُها بِالطّلاقِ فَأمْنُها
(بحتری؛ ۱۹۷۲: ۴/ ۲۳۲۵)

ترجمه
۱-به او خبر داده شد که برادر نامرد و زن صفت ازدواج کرده است او در بینی حرف میزند و پایش نرم و لطیف است.
۲- همچون زنان اگر بخواهد سرنوشت او مبارک مباد به او خبر طلاق بده او را امنیت بخش است.
بحتری همسر معشوقه‌اش‌ را به شکی مسخره آمیز به تصویر‌ می‌کشد، این مردی که با معشوقه‌اش‌ ازدواج کرده است دارای زینت و پای نرم و لطیف است (در بینی صحبت‌ می‌کند، دست و پای نرم و لطیف دارد) کنایه از شبیه بودن او به زن است. مردان دارای دست و پاهای قوی و سفت و بدنی محکم هستند پس یک صیغه نفرین را با جمله اعتراضی (بر تو مبارک مباد) میان (نثار دشمنش‌ می‌کند و) برکت و رشد و نمو را از او نفی‌ می‌کند و آرزو‌ می‌کند که خداوند عمرش را کوتاه گرداند. او دشمنش را با صفاتی غیر قابل قبول در میان جامعه و ناپسند در میان مردم وصف‌ می‌کند، او خواهان آزادی معشوقه‌اش‌ است، و در حقیقت خواهان آزادی روح خودش است. (توفیق؛ ۱۹۹۸: ۴۵۱)
صیغه‌های دعایی عمومی دیگری را‌ می‌بینیم که مربوط به شخص معینی نیست که از آن جمله ابونواس (وفات ۱۹۸ هـ )در مورد شخص بدگوست که‌ می‌گوید:

 

۱-کُنْتُ مِنْ وَصْلٍ سَیِّدی فی سُروُر ٍ
۲-لَعَنَ اللهُ کُلَّ واشٍ وَفقَاً
  فَر‌َ می‌الدَّهْرُ وَصْلِهُ بِیَدَیهِ
عَنْ قَریبٍ بِکَفِهِ عَیْنیِهِ
(ابو نواس؛ ۱۴۰۷: ۵۴۵)
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:27:00 ب.ظ ]




در خصوص تعریف جرم تجاوز، دولت‌های حاضر در اجلاس بازنگری موافقت کردند که مفاد قطعنامه ‌‌٣٣١۴ مجمع عمومی سازمان ملل متحد مصوب ‌‌١۴ دسامبر ‌‌١٩٧۴ مبنا قرار گیرد. در خصوص اعمال صلاحیت دیوان، کنفرانس توافق کرد که وضعیت مربوط به ارتکاب تجاوز بتواند طبق فصل هفتم منشور ملل متحد از طریق شورای امنیت به دیوان بین‌الملل کیفری ارجاع شود بدون توجه به اینکه کشور مربوطه، دولت عضو یا غیر عضو باشد.
علاوه بر تاکید به نقش شورای امنیت در احراز وجود یا وقوع رکن مادی تجاوز، کنفرانس بازنگری اساسنامه دیوان به دادستان دیوان اجازه داد تا در غیاب احراز وضعیت از سوی شورای امنیت، تحقیق را به ابتکار و صلاحدید خود یا بر اساس ارجاع کشوری شروع نماید. البته برای انجام تحقیق طبق قطعنامه تصویبی کنفرانس بازنگری، دادستان می‌بایست اجازه قبلی بخش مقدماتی دیوان (نه شعبه مقدماتی) را کسب نماید. شایان ذکر است که طبق تصمیم کنفرانس بازنگری، دیوان در خصوص جرم تجاوز ارتکابی در قلمرو دولت‌های غیر عضو یا توسط اتباع دولت غیر عضو و همچنین در خصوص دولت‌های عضوی که اعلام داشته‌اند صلاحیت دیوان را در خصوص جرم تجاوز نمی‌پذیرند، صلاحیت نخواهد داشت.
دانلود پایان نامه
گفتار دوم: صلاحیت مکانی[۳۱۵]
.
به حکم ماده آ/۲/۱۲ اساسنامه رم، قلمرو اجرای مقررات دیوان و بالتبع حوزه ای که دادستان دیوان خواهد توانست به انجام تحقیق و تعقیب مرتکبان، با جمع شرایط دیگر و در چارچوب اعمال صلاحیت تکمیلی بپردازد، همانا قلمرو قضایی دولتی خواهد بود که به اساسنامه دیوان ملحق شده است و یا وفق مقررات ماده ۳/۱۲ صلاحیت موردی دیوان را با صدور اعلامیه پذیرفته باشد. قلمرو مذکور اعم از درون مرزی_ خاکی، هوایی، دریایی_ و برون مرزی بر روی عرشه کشتی یا هواپیمای ثبت شده در کشور عضو_ و در چارچوب مقررات بین المللی می باشد.
یکی از مباحث مهم از بدو تأسیس دیوان و پس از آن، یافتن این حقیقت بوده است که آیا نظام صلاحیتی حاکم بر اساسنامه، برای تحقق آرمان های مد نظر در تاسیس دیوان کافی است؟ و آیا صلاحیت این دیوان، صلاحیتی جهانی است یا با توجه به محدودیت‌های مقرر در اساسنامه،[۳۱۶] دیوان محدود به صلاحیت های مصرحه است؟
در جریان مذاکرات کنفرانس رم، بحث‌هایی در زمینه‌ ماهیت صلاحیت دیوان و در مورد ضرورت تدوین پیش شرطهای اعمال صلاحیت دیوان صورت گرفت.
در مورد ماهیت صلاحیت دیوان دیدگاه‌های مختلفی در پیش‌نویس اساسنامه مطرح شده بود. از یک سو برخی کشورها خواهان اعطای صلاحیت جهانی به دیوان بودند و در سوی دیگر کشورهایی قرار دشتند که رضایت دولتهای معینی را برای اعمال صلاحیت‌ دیوان لازم می‌دانستند.[۳۱۷]
در کنفرانس رم، در خصوص این نظر که جنایات مشمول صلاحیت دیوان یعنی جنایات علیه بشر، نسل زدایی و جنایات جنگی مطابق حقوق بین‌الملل عرفی موضوع اصل صلاحیت جهانی قرار دارند اجماع نظر وجود داشت؛ لذا محاکمه مرتکبان چنین جنایاتی مستلزم اعلام رضایت دولت سرزمینی یا دولت متبوع نیست.
با این وجود، برخی ملاحظات سیاسی و احترام به حاکمیت دولتها، نمایندگان را بر آن داشت که رژیم «رضایت» را به عنوان محدودیتی بر صلاحیت ذاتی دیوان اعمال نمایند. اگر دیوان را به عنوان یک دادگاه کیفری که وظیفه‌اش تعقیب و محاکمه مرتکبان جنایات بین‌المللی است بدانیم باید برای این دادگاه دارای صلاحیت اجباری ایجاد گردد تا احتمال فرار مرتکبین از اجرای عدالت به حداقل برسد. با چنین دیدگاهی اگر صلاحیت دیوان، به جنایات معین شناخته شده بین‌المللی محدود و فرایند رسیدگی در دیوان نیز منصفانه و عادلانه باشد، قاعدتاً دولتها اعتراض به اعمال صلاحیت دیوان بر اتباعشان نخواهند داشت. اما واقعیت آن است که دیوان یک دادگاه کیفری صرف نیست بلکه نهادی متاثر از مسائل متعدد و پیچیده و جنگ قدرت در عرصه بین الملل است.
در زیر اهم نقطه نظرات موافقان و مخالفان اعطای صلاحیت جهانی به دیوان را مورد بررسی و کنکاش قرار می دهیم:
۱)- طرفداری از اعطای صلاحیت جهانی به دیوان:
در نتیجه این باور که دیوان از اراده مشترک دولتها پدید می آید، برخی عقیده داشتند دیوان نیز باید بتواند خود به عنوان شخصیت حقوقی مستقل، تمامی اختیارات یک دولت از جمله اختیار اعمال صلاحیت جهانی را داشته باشد.[۳۱۸]
مدافع اصلی این دیدگاه دولت آلمان بود. نماینده آلمان اظهار داشت که هر دولت می‌تواند صلاحیت کیفری ملی خود را در مورد جنایات مذکور اعمال نماید صرفنظر از اینکه آیا دولت سرزمینی یا هر دولت دیگر رضایت به اعمال چنین صلاحیتی داشته اشد یا خیر.
همچنین صلاحیت جهانی در نظر گرفته شده برای دیوان باید صلاحیت جهانی مطلق باشد تا دیوان صرفنظر از محل ارتکاب جرم، تابعیت مجرم یا مجنی‌ علیه و حتی محل دستگیری، عضویت یا عدم عضویت دولت صالح، صلاحیت رسیدگی به تمام جنایات را داشته باشد.[۳۱۹] پیشنهاد آلمان در جریان اولین مذاکرات مربوط به صلاحیت مورد استقبال بعضی از دولتها واقع شد اما اقبال عمومی نیافت.
در مقابل پیشنهاد صلاحیت جهانی آلمان و ۱۲ کشور همفکر او از جمله، بلژیک، دانمارک، ایتالیا، هلند و یونان، پیشنهاد کردند که رضایت دولت غیر عضو، چنانچه محل وقوع جرم باشد و نیز رضایت دولت محل دستگیری برای اعمال صلاحیت دیوان لازم است. پیشنهاد دیگر این بود که رضایت یک یا چند دولت از دولتهای محل وقوع جرم، محل دستگیری متهم، دولت متبوع متهم یا قربانی و دولت متقاضی استرداد لازم است. [۳۲۰]
نماینده کره شمالی نیز پیشنهاد کرد که دیوان باید در مواردی که یک یا چند دولت از دولتهای صلاحیتدار که عضو اساسنامه هستند و یا به صورت موردی صلاحیت دیوان را می پذیرند دارای صلاحیت باشد. در این پیشنهاد صلاحیت جهانی دولتهای عضو و واگذار کردن آن به دیوان پذیرفته شده بود که البته علی‌رغم پشتیبانی وسیع، این پیشنهاد در کنفراس رم به تصویب نرسید.

 

    1. مخالفت با اعطای صلاحیت جهانی به دیوان:

 

یکی از مباحث جنجالی که در اطراف بحث صلاحیت دیوان درگرفت و طرفداران اعطای صلاحیت جهانی به دیوان را در اقلیت قرار داد طرح این قضیه بود که «اگر کسی که در قلمرو یکی از دولتهای عضو یافت شود که در محل دیگری مرتکب جنایت بین المللی شده باشد، دیوان صالح به محاکمه او خواهد بود؛ ولو آنکه شخص تبعه دولت عضو هم نباشد»
دو ایراد به این شیوه وارد بود: یکی آنکه برخی دولتها این روش را بسیار بلند پروازانه می دانستند و وجود این شیوه در اساسنامه را مانع اقبال عمومی در تصویب اساسنامه می دانستند، زیرا در عمل، صلاحیت جهانی به ندرت توسط کشورها اعمال می‌گردد و بسیاری از کشورها ترجیح می‌دهند برای احتراز از تبعات سیاسی ناشی از اعمال صلاحیت جهانی، از این اقدام اجتناب کنند.
ایراد دوم آن بود که برخی کشورها مشروعیت دیوانی بین‌المللی که بتواند به اعمال صلاحیت جهانی بپردازد، تردید وارد داشتند.[۳۲۱]
ایالات متحده، مخالف اعطای صلاحیت جهانی به دیوان بود.[۳۲۲] این دولت با اعطای صلاحیت به دیوان برای تعقیب اتباع امریکایی بدون رضایت دولت امریکا مخالف بود.[۳۲۳]
نماینده دولت امریکا تهدید کرد که اگر در اساسنامه صلاحیت جهانی گنجانده شود، مجبور خواهد شد تا با چنین دیوانی فعالانه مخالفت کند[۳۲۴] دولتهای چین و هند در این موضع با آمریکا همسو بودند. روسیه نیز در مواجهه با دیوان مردد به نظر می‌رسد و البته در صورت امکان اعمال صلاحیت دیوان بدون رضایت آن، احتمالاً در مورد جنایات ارتکابی در چچن موضع مشابهی با امریکا پیدا می‌کرد.[۳۲۵] همچنین مکزیک، اندونزی، و ژاپن نیز با اعطای صلاحیت جهانی به دیوان مخالف بودند و در واقع دلیل مخالفت آنها این بود که به جای یک دیوان دارای صلاحیت جهانی، آنچه این دولتها می‌خواستند، یک دیوان با قابلیت صلاحیتی ضعیف و سمبلیک بود[۳۲۶] که فراتر از رضایت دولتها قادر به انجام اقدامی در آینده نباشد.
آنچه که در نهایت در ماده ۱۲ اساسنامه پذیرفته شد، مطابق با هیچ یک از پیشنهادهای فوق نبود. چه بر اساس پیش شرطهای اعمال صلاحیت در این ماده، دیوان در صورتی می‌تواند صلاحیت خود را اعمال نماید که حداقل یکی از دولتها زیر عضو اساسنامه باشد یا صلاحیت دیوان را مطابق بند ۳ پذیرفته باشد:
الف) دولتی که در قلمرو آن، رفتار ممنوعه روی داده یا در صورتی که آن جنایت در کشتی یا هواپیما ارتکاب یافته، دولت محل ثبت آن.
ب) دولتی که شخص مورد تحقیق یا تعقیب تبعه آن است.
نتیجه نشست رم در باب صلاحیت، بعداً مورد انتقاد بسیاری از صاحب نظران قرار گرفت تا آنجا که رد صلاحیت جهانی، به عنوان «ضعف دردناک» نظام صلاحیتی دیوان بیان شده است.[۳۲۷] زیرا چنانچه در کشوری جنگ داخلی‌ آغاز شود و دولت صاحب صلاحیت سرزمینی و یا دولت متبوع مرتکب یا یکی از دولتهای شرکت کننده در مخاصمات، عضو اساسنامه نباشد و یا به طور خاص صلاحیت دیوان را نپذیرند و در عین حال شورای امنیت نیز موضوع را به دیوان ارجاع ننماید؛ مرتکبان جنایات بین‌المللی هیچ‌ بیمی از اقدام دیوان نخواهند داشت بنابر این عدم اعطای صلاحیت جهانی به دیوان ممکن است محل ایراد باشد نه فقط بر این اساس که نظام صلاحیتی اساسنامه منجر به بی‌کیفری برخی جنایتکاران خواهد شد، بلکه در واقع تدوین گران اساسنامه در تقویت دیوان به ابزار کارآمد برای حفظ صلح و امنیت بین‌المللی، کوتاهی کرده‌اند.[۳۲۸] به علاوه برخی دولتها از جمله آلمان ابراز کرده‌اند نظام مبتنی بر رضایت و اراده دولتها مندرج در ماده ۱۲ اساسنامه تهدیدی علیه مؤثر بودن دیوان به شمار می‌آید.[۳۲۹]
هرچند که اگر دیوان واجد صلاحیت جهانی بود، ایده «عدالت بین‌المللی» فرصت تعالی می‌یافت و همچنین اهداف تشکیل دیوان، قابل دسترس ‌تر می‌شد؛ به علاوه اعطای صلاحیت جهانی به دیوان می‌توانست به بهبود دادرسی ملی در جهان کمک کند.
اگر پیشنهاد آلمان و کره در باب صلاحیت دیوان پذیرفته می شد، به منزله آن بود که همه دولتها مکلفند در مورد جنایات ارتکابی در قلمرو و یا توسط اتباع خود به نحو قابل قبولی اقدام به رسیدگی نمایند؛ اصل صلاحیت تکمیلی دیوان، برای دولتها عضو این نتیجه را به همراه دارد اما با قبول صلاحیت جهانی دیوان، همه دولتها _و نه فقط دولتهای عضو_ نقش فعالتری در تعقیب جنایات مرتبط با خودشان ایفاء می‌نمودند.
برخی بر این باورند که تنها چیزی که می‌توانست دیوان را در رسیدن به اهداف خود کمک نماید این بود که بتواند به موجب صلاحیت جهانی عمل نماید.[۳۳۰] به نظر می‌رسد این عقیده چندان قابل اعتنا نباشد زیرا توفیق دیوان متوقف و تعامل و همکاری واقعی دولت های متعدد و جمعی از شروط است که صلاحیت جهانی در تحقق آن به تنهایی کارساز نیست. اما این واقعیت را نیز نباید از نظر دور داشت که، اگر صلاحیت جهانی با محدودیت ها و نواقص در اساسنامه گنجانده می شد نیز خود منشا مصائب و اختلافات متعدد می گردید.[۳۳۱]
بنابر این ماده ۱۲ اساسنامه رم، تصمیم صحیح و منطبق بر واقعیت های امروزی در عرصه بین المللی تلقی می شود.
با توجه به آنچه که گفته شد، دیوان نخواهد توانست صلاحیت خود را در خصوص جنایات بین المللی موضوع ماده ۵ اساسنامه در خارج از سرزمین دولت های عضو اعمال نماید مگر استثنائاً در دو مورد:
استثنای نخست: ارجاع موضوع از طریق شورای امنیت سازمان ملل متحد در اجرای وظیفه حفظ صلح و امنیت بین المللی موضوع فصل هفتم منشور ملل متحد، مذکور در ماده ب/۱۳ اساسنامه رم.
استثنای دوم: ارتکاب جنایت توسط تبعه دولت عضو در خارج از قلمرو قضایی یکی از اعضا.
که متعاقباً در مبحث مربوط به مکانیزم های شروع دعوی، به تشریح آن ها خواهیم پرداخت.
گفتار سوم: صلاحیت زمانی[۳۳۲]
محاکم بین المللی پیشین، صلاحیت قضایی خود را به لحاظ زمانی بر جنایاتی که قبل از تشکیل آن محاکم و واقع شده بودند و یا در زمان تشکیل آنها در حال وقوع بودند اعمال می نموند؛ موافقت نامه ۸ آگوست ۱۹۴۵ لندن که برای مجازات جنایت کاران جنگ دوم جهانی منعقد گردید، برای دادگاه نورمبرگ صلاحیت زمانی مقرر ننمود. هرچند از قرائن می توان استنباط نمود که این مرجع صرفاً برای پرداختن به جنایات ارتکابی در فاصله آغاز و انجام آن جنگ خانمانسوز تشکیل شده است. دادگاه توکیو نیز که به تاریخ ۱۹ ژانویه ۱۹۴۶ تشکیل شد واجد همین خصوصیت می باشد.
در اساسنامه دادگاه های ویژه یوگسلاوی سابق و رواندا محدوده زمانی صلاحیت دادگاه تعیین گردیده است. این بازه زمانی در خصوص دادگاه بین المللی رسیدگی به جنایات ارتکابی در یوگسلاوی سابق به استناد ماده ۱ اساسنامه اش ناظر بر جنایاتی است که از ابتدای ۱۹۹۱ و بعد از آن در قلمرو یوگسلاوی سابق رخ داده است.[۳۳۳] هر چند به موجب این ماده، مبدا صلاحیت دادگاه مورد تصریح است لکن پایانی برای آن در نظر گرفته نشده است که این امر با ماهیت ویژه و موردی بودن دادگاه منافات داشت.
برای دادگاه بین المللی ویژه رواندا به لحاظ ماموریت زمانی، مبدا و منتهایی دقیق بیان شده است. به موجب ماده ۱ این اساسنامه، به تمامی جنایات ارتکابی در فاصله بین اول ژانویه تا ۳۱ دسامبر ۱۹۹۴ در قلمرو رواندا و یا توسط اتباع آن کشور در این دادگاه ویژه رسیدگی می شود.[۳۳۴] البته خود دولت رواندا معتقد بود که ابتدای صلاحیت این مرجع باید حداقل از اول اکتبر ۱۹۹۰ باشد و به همین دلیل به قطعنامه تشکیل دادگاه برای رواندا رای منفی داد.
اساسنامه دیوان بین المللی کیفری روشی متفاوت را پیش گرفته است. اساسنامه با پذیرش اصل قانونی بودن جرم و مجازات و دادرسی در مفهوم پذیرفته شده حقوق کیفری با ویژگیهای حقوق بین المللی کیفری، به لوازم آن هم در جنبه های ماهوی و هم شکلی ملتزم است. یکی از لوازم ضروری اصل قانونی بودن، حاکمیت قانون در بازه زمانی پس از تصویب و عدم تسری آن به گذشته است.
با اتکا بر اصل عطف بما سبق نشدن مقررات ماهوی کیفری که اثر ضروری اصل قانونی بودن جرم و مجازات می باشد و مستندا به ماده ۱/۱۱ اساسنامه، ناظر بر مواد ۱/۲۲ و ۱/۲۴ شرط ضروری دیگر برای اعمال صلاحیت دیوان به جنایات موضوع اساسنامه، تحقق جنایت در بازه زمانی پس از اجرایی شدن اساسنامه است.[۳۳۵] این تاریخ، برای شصت دولت اولی که به دیوان پیوسته اند، اول جولای ۲۰۰۲ ، و برای سایر دولتها، پس از الحاق آنان به اساسنامه می باشد.[۳۳۶] البته دولتهایی که پس از اول جولای ۲۰۰۲ به دیوان می پیوندند نیز می توانند با رضایت خود صلاحیت دیوان را برای رسیدگی به جنایات ارتکابی از اول جولای ۲۰۰۲ تا زمان الحاق دولت مزبور به دیوان، به موجب اعلامیه ای که به دبیرخانه دیوان تسلیم می نماید بپذیرند.[۳۳۷]
ماده ۳/۱۲ متاثر از مقرره ای که در پیش نویس اساسنامه دیوان که کمیسیون حقوق بین الملل سازمان ملل متحد در سال ۱۹۹۴ تهیه نموده بود است. در آن پیش نویس اعلام رضایت دولت ها به اعمال صلاحیت به صورت موردی به دیوان تقدیم می گردید؛ روش مزبور در سند نهایی اساسنامه دیوان صرفاً در حدود ماده ۳/۱۲ در خصوص دولتهای غیر عضو درنظر گرفته شده است.
نکته قابل توجه اینکه، در مواردی که دولت غیر عضو، صلاحیت دیوان را در خصوص یکی از جنایات بین المللی می پذیرد، صرفاً در آن حدود به دیوان تفویض اختیار نموده و دیوان نخواهد توانست نسبت به سایر جنایات احتمالی ارتکاب یافته در سرزمین اقدامی صورت دهد؛
چراکه در ماده ۳/۱۲ از لفظ مفرد جنایت _ و نه جنایات_ استفاده شده است که با عنایت به استثنایی بودن صلاحیت دیوان تسری صلاحیت آن بر سایر جنایاتی که مورد تفویض دولتی که خود در حدود مشخص تسلیم به صلاحیت شده است نمی گردد.
قاعده ۴۴ از قواعد دادرسی و ادله دیوان در ارتباط با اعلامیه ای که به موجب ماده ۳/۱۲ توسط دولت غیر عضو به منظور پذیرش صلاحیت دیوان تسلیم دبیرخانه دیوان می شود، چنین مقرر داشته است:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:27:00 ب.ظ ]