کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


آذر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          



جستجو


 



۲- این گروه نظامی باید قابلیت اعمال موثر قدرت یک دولت را داشته باشند.
۳- دولت مشروع توان اعمال قدرت موثر خود را به عنوان یک دولت نداشته باشد.
نظر به اینکه شرط اول نیازمند یک پرسش ساده میباشد دو شرط بعدی کمتر قاطع و نهایی است و شامل یک تقریب زمانی است. به عبارت دیگر از سرگیری کنترل بر روی منطقه طی یک دوره زمانی منطقی یا تغییر مکان برای یک دوره زمانی میباشد.
پایان نامه
این سه معیار بر روی پتانسیل کنترل موثر بر منطقه اشغالی تمرکز دارد. برخی از اندیشمندان سیاسی و حقوقی از نظریه کنترل واقعی دفاع کردهاند. بسیار مهم است که تفکیک موجودیت اشغال از عملکرد واقعی دولت اشغالگر با بهره گرفتن از قوای نظامی در مقابل جمعیت محلی، قوای اشغالگر را از شانه خالی کردن در مقابل تعهدات اداره حکومت بر منطقه اشغالی باز می دارد. برای تعیین اشغالی بودن یک منطقه، از معیار دیگری نیز میتوان استفاده کرد. این معیار نمایش واقعی اقتدار دولت اشغالگر را مورد آزمون قرار میدهد.
در این روش به این سوال پاسخ داده میشود که آیا قوای اشغالگر برای طفره از انجام وظایفی که طبق قوانین اشغال نظامی متعهد به انجام آن است، از برقراری نظم و قانون و عرضه خدمات دولتی خودداری میکند؟ از آنجائی که دولت مشروع توانایی اداره کشور را ندارد و دولت اشغالگر هم تمایلی به آن نشان نمیدهد. این عمل میتواند جمعیت محلی منطقه را از هرگونه حمایت دولتی محروم کند.[۳۳۰]
به همین منوال شیوه کنترل واقعی بالفعل به اشغالگر اجازه نمیدهد از طریق ایجاد یک دولت پوشالی دست نشانده یا یک دولت به عنوان نماینده دولت اشغالگر که کنترل امور را در دست بگیرد، زیربار مسئولیتهای خود شانه خالی کند. ماده ۴۷ کنوانسیون چهارم ژنو این امر را به طور واضح مقرر کرده است:
“اشخاص مورد حمایت که در اراضی اشغال شده باشند، در هیچ مورد یا به هیچ نحو از مزایای این قرار داد خواه به موجب هر تغییری که به علت اشغال در سازمان یا در حکومت اراضی مزبور داده شده باشد، خواه موجب موافقتنامهای که بین مقامات اراضی اشغال شده و دولت اشغال شده منعقد شده باشد و خواه به علت این که دولت اشغال کننده تمام یا قسمتی از اراضی اشغال شده را به خاک خود الحاق کرده باشد، محروم نخواهند کرد.”
تاکید بر قدرت بالقوه دولت اشغالگر در التزام به عهده دار شدن کنترل موثر بر منطقه اشغالی در یک مدت زمان معین به این دلیل می باشد که تضمین می دهد قوای مهاجم، به عنوان یک شخصیت شناخته شده بین المللی و نه مقامات محلی، در قبال رفاه جمعیت محلی منطقه اشغالی، مسئولیت بین المللی دارد. در واقع رویه مشابهی به دادگاه اروپایی حقوق بشر اجازه داده است تا معیارهای انعطاف پذیر کنترل بر روی قلمرو خارجی را توسعه دهد. این امر پیش نیاز کاربرد فراسرزمینی کنوانسیون حقوق بشر اروپایی بوده است.
بند دوم: دولت خودگردان؛ نوار غزه و جریشو
طبق ماده ۲ قرار داد قاهره، بخشی از نیروهای نظامی اسرائیل از نوار غزه و جریشو خارج میشوند. همراه با خارج نیروهای نظامی، بخشی از پلیس اسرائیلی و سایر نیروهای امنیتی هم منطقه را تخلیه میکنند. بنابراین پس از ۲۷ سال حضور بی وقفه، دولت نظامی از کنترل نوار غزه و منطقه جریشو[۳۳۱] دست میکشد. دولت خودگردان کنترل امور غیر نظامیان فلسطینی را در این دو منطقه عهدهدار میشود. به طور اخص با تشکیل یک نیروی پلیس فلسطینی دولت خودگردان مسئولیت امور عمومی و امنیت داخلی این دو منطقه را بر عهده میگیرد.[۳۳۲] در این خلال، اداره شهرها و روستاهای کرانه غربی به دولت خودگردان تفویض میشود. در این قسمت به بررسی شرایط غالب در نوار غزه و جریشو پرداخته میشود. اسرائیل در ۲۳ آگوست ۲۰۰۵ این مناطق را به طور کامل تخلیه کرد. بر اساس قرار داد قاهره نیروهای اسرائیلی کماکان کنترل شهرکهای یهودی نشین، ساکنین آنها و در کنار آن مناطق مرزی مصر را حفظ خواهند کرد. مناطق تحت کنترل اسرائیل شامل مناطق زرد[۳۳۳] و نقاط مرزی با مصر و اردن نیز میشود.[۳۳۴] نیروی نظامی اسرائیل میتواند آزادانه از جادههای نوار غزه و منطقه جریشو استفاده کند.[۳۳۵] این بدان معناست که نیروهای نظامی اسرائیل قادر به استقرار پایگاه نظامی در این مناطق بوده و یا میتوانند جادهها را کنترل کنند. دولت اسرائیل حق کنترل بالقوه بخشهائی از نوار غزه و جریشو را حفظ کرده است. طبق این قرار داد امنیت قضائی روابط خارجی و امنیت خارجی مناطق خودگردان نیز به عهده اسرائیل است.[۳۳۶] ساکنان این مناطق و هر اسرائیلی که به نوعی در این مناطق باشد تحت صلاحیت قوانین قضایی اسرائیل میباشد.[۳۳۷] اسرائیل دارای حق وتو در مورد پذیرش قوانین دولت خودگردان میباشد.[۳۳۸] بر طبق قرارداد قاهره اسرائیل باید قدرت قضایی قانون گذاری، قضائی و نظامی را بر طبق مقررات حقوق بین الملل داشته باشد.[۳۳۹] براساس توافق میان دولت خودگردان و اسرائیل در مناطق خودگردان سوال زیر مطرح میشود. در صورتی که کلیه آثار مخاصمه مسلحانه از میان برود آیا کنوانسیون چهارم ژنو در این منطقه قابل اعمال خواهد بود؟
از یک حقیقت صریح و روشن شروع میکنیم. دولت خودگردان که طبق موافقت نامه قاهره ایجاد میشود به سادگی در طبقه بندی موجود در حقوق بین المللی جای نمیگیرد. این دولت یک نهاد یگانه[۳۴۰] است که بررسی آن پاسخ خاص خود را میطلبد.[۳۴۱]
اسرائیل پس از خروج از غزه و جریشو کنترل انحصاری سرنوشت نوار غزه و جریشو را ندارد. قدرت خود را به فلسطینیها به طور اخص در زمینه مسایل فرهنگی، آموزشی، بهداشت، رفاه اجتماعی،مالیات مستقیم و توریسم تفویض کرد. طبق ماده ۴۲ مقررات لاهه ۱۹۰۷ تا جایی که اسرائیل امتیاز ویژه قدرت اشغالگر را حفظ نکرده، نوار غزه و منطقه جریشو عملا تحت نفوذ ارتش متخاصم اشغالگر نمیباشد.[۳۴۲] از طرف دیگر علیرغم خروج نیروهای اسرائیلی از این مناطق اسرائیل امتیازات مهمی را که حقوق بین الملل به دولت اشغالگر داده است را برای خود حفظ کرده است. اسرائیل نه تنها امور خارجی شامل امنیت خارجی را بر عهده دارد، بلکه صلاحیت قضایی در مورد مسائل داخلی منطقه خودگردان مانند اعمال قانون در مناطق اصلی نوار غزه و شهرکها و حتی اسرائیلی های ساکن این مناطق را نیز دارا میباشد.[۳۴۳] نه تنها متن اعلامیه و اصول موافقت نامه قاهره بلکه واقعیت سیاسی روشن ساخته است که منطقه خودگردان (نوار غزه و منطقه جریشو) فاقد عناصر اصلی حاکمیت است.
عدم شناخت دولت خودگردان به عنوان یک دولت بین المللی مانعی برای اعمال حاکمیت که لازمه هر حکومت میباشد ایجاد کرده است.[۳۴۴] این مسئله مستلزم مسایل عملی بسیاری خواهد بود. ما ممکن است روی یکی از آنها تمرکز کنیم.
ساکنین فلسطینی مناطق خودگردان نمیتوانند از حمایت دیپلماتیک که تنها یک دولت قادر به تعمیم آن به ساکنین خود میباشد، بهرهمند شوند. شرایط با در نظر گرفتن روابط با اسرائیل حاد و بحرانی میشود.
موقعیت یک فلسطینی ساکن غزه یا جریشو که توسط نیروهای اسرائیلی دستگیر شود، از نظر حقوقی چه خواهد بود؟ دستگیری امکان دارد در مناطق زیر صورت پذیرد.[۳۴۵]
۱- در نوار غزه و جریشو
۲- مناطق اشغالی به غیر از مناطق تحت کنترل دولت خودگردان
۳- سایر مناطق خودگردان
۴- در اسرائیل امکان حبس فلسطینیهای بازداشتی در امکان زیر متصور است:
۱- مناطق اشغالی به غیر از مناطق تحت کنترل دولت خودگردان
۲- اسرائیل در صورت عدم وجود یک حمایت عادی دیپلماتیک کدام نظام قانون بین المللی قادر به حمایت از این افراد خواهد بود و این کار عملا توسط چه دولتی صورت خواهد پذیرفت.
* آیا نیروی نظامی اسرائیل باید در منطقه جریشو و نوار غزه دخالت کند؟ از آنجائی که موافقت نامه قاهره اسرائیل را مجاز کرده است که تحت شرایطی بتواند دخالت نظامی کند، کدام استاندارد بین المللی در چنین شرایطی قابل اعمال است؟
* کدام معیار بین المللی عملکرد شهرکنشینیهای اسرائیلی در مناطق اشغالی را تحت پیگیری قضائی قرار میدهد؟
از آنجائی که هیچ خلائی در حمایت افراد و حقوق بین المللی قابل تحمل نخواهد بود. بدون شک روزی در عمل به این سوالات برخورد خواهد شد و نیاز به پاسخ آنها میباشد.
رابطه بین مقامات دولت خودگردان که فلسطین نماینده آن خواهد بود و اسرائیل نتیجه یک مناقشه مسلحانه است که سرانجام آن هنوز معین نشده است. با وجود تخلیه نوار غزه و جریشو هنوز دولت فلسطین تشکیل نشده و رابطه میان فلسطین و اسرائیل رابطه شناخته شده بین المللی بین دو دولت نیست. بنابراین نیاز به روشن شدن وضعیت حمایت حقوق بشر دوستانه فلسطینیهای ساکن این مناطق میباشد. حقوق بشر دوستانه بین المللی تا زمانی که دولت اشغالگر در منطقه اشغالی قدرت عملکرد دولتی دارد، نمیتواند نادیده گرفته شود. ملاک عملی، وجود قدرت دولتی با مفهوم بین المللی آن است.[۳۴۶] حقوق بینالملل بشر دوستانه تنها در صورتی قابل اعمال است که رژیم اسرائیل قدرت خود را در منطقه اعمال کند. بنابراین بخشی از مقررات بین المللی اشغال متخاصم در این مناطق قابل اعمال باقی میماند.
بیانیه اسلو و اصول قرارداد قاهره موقعیت مناطق خودگردان را در ارتباط با کنوانسیون چهارم ژنو بغرنج کرده است. ملاحظات سیاسی یک پاسخ خرسند کننده ارزانی داشت: اسرائیل تا جایی که قدرتهای دولتی در شرایط مناطق خودگردان یا ساکنین آنها اثرگذار است، کماکان ملتزم به رعایت مقررات بین المللی اشغال نظامی میباشد.[۳۴۷]
تنها چنین تفسیری میتواند محافظت از ساکنین نوار غزه و جریشو را تضمین کند. در صورت تشکیل دولت مستقل فلسطینی حقوق بین الملل بشر جایگزین حقوق بین الملل بشر دوستانه جهت حمایت بین المللی افراد میشود.
بند سوم: خاتمه اشغال
معیار پایان اشغال نشانگر تصویر قرینه از معیار تعیین شروع اشغال میباشد. از آنجائی که سه معیار ارزیابی شروع اشغال به صورت یک جا بررسی میشود، عدم وجود هر یک از سه شرط فوق ممکن است اشغال را خاتمه دهد. خروج کامل نیروهای نظامی از منطقه یا عقد یک قرار داد رسمی با دولت مشروع منطقه اشغالی که حضور نیروهای خارجی را قانونی میسازد، میتواند اولین شرط اشغال را خنثی و بلا اثر کند. به عبارت دیگر استیلا بر یک نیروی متخاصم میتواند اشغال را خاتمه بدهد.[۳۴۸]
نقض دو شرط دیگر نیز ممکن است در مواردی که نیروی اشغالگر بخشی از منطقه اشغالی را تخلیه میکند و پس از تخلیه منطقه قدرت ارتش مهاجم به دولت مشروع تغییر یابد و یا این که قدرت مهاجم توانایی اعمال قدرت در مناطق تخلیه شده را نداشته باشد، بسته به آن که شخص طرفدار تفسیر موسع یا مضیق ماده ۴۲ باشد، نیز میتواند در آن منطقه خاص معین خاتمه اشغال باشد. در قضایای بینابینی، زمانی که موثر بودن کنترل اعمال شده در منطقه توسط هر دو قدرت مهاجم و دولت مشروع مورد بحث و جدل قرار میگیرد. برای مثال جائی که قوای مهاجم و دولت مشروع هر دو به صورت موازی اعمال کنترل بر منطقه میکنند. عکس العمل می تواند در تشخیص شرایط حقوقی در این شرایط کمکی برای تشخیص و تعیین شرایط باشد.
بند چهارم: وضعیت حقوقی نوار غزه
با توجه به بحثهای حقوقی مطرح شده، در بررسی اولیه به نظر میرسد که پس از خروج اسرائیل از نوار غزه در واقع اولین شرط (حضور نیروی متخاصم در منطقه) از بین رفته است. در نتیجه این منطقه اشغالی نمیباشد. ولی باید گفت که شرایط غزه پیچیدگیهای واقعی، عملی، دکترینی و نظری خود را دارد.[۳۴۹]
اول، یا وجودی که نیروهای ارتش اسرائیل در روی زمین غزه حضور ندارند، ولی همانطور که در صفحات پیشین توضیح داده شد، فضای هوایی، دریایی، آبهای سرزمینی و مرزهای غزه تحت کنترل موثر ارتش اسرائیل است. در نتیجه این کنترل دولت مشروع غزه قادر به اجرای کنترل موثر بر غزه نمیباشد. از این مسئله در ترکیب با توانایی نظامی اسرائیل برای ورود به نوار غزه در صورت لزوم و اجرای قانون و نظم در منطقه، میتوان نتیجه گیری کرد با وجود خروج نیروی زمینی ارتش اسرائیل از نوار غزه ارتش اسرائیل کماکان کنترل موثر بر نوار غزه را دارد.
دوم، با وجودی که تا قبل از جنگ ۱۹۶۷ نوار غزه و کرانه باختری تحت حاکمیت دو دولت مختلف اردن و مصر اداره میشده است. ولی پس از پیمان اسلو طبق ماده ۴ بیانیه اصول بین اسرائیل و فلسطین این دو منطقه را یک واحد یکپارچه متعلق به مردم فلسطین اعلام کرده و دولت های مصر و اردن نیز آن را پذیرفته اند. با این وجود ممکن است ادعا شود که غزه موضوع ختم اشغال بخشی از منطقه اشغالی باشد. ولی با حضور کامل ارتش در کرانه باختری و ارتباط این دو قسمت با یکدیگر براساس موافقت نامه فوق، این مناطق کماکان اشغالی محسوب میشوند. علاوه بر آن کنترل موثر اسرائیل بر نظام مرکزی دولت خودگردان در کرانه باختری مانع اعمال قدرت موثر در دولت خودگردان به غزه شده است.
سوم، پیمان اسلو یک وابستگی حقوقی میان اسرائیل و دولت خودگردان ایجاد کرده است بر طبق این پیمان اسرائیل قدرت برتر دولتی در مسائل مربوط به امنیت عمومی در کل مناطق اشغالی، شامل مناطقی که تحت قوانین فلسطین اداره میشود. نیز میباشد. به علاوه پیمان اسلو قدرت دولت خودگردان را در برقراری روابط خارجی آزادانه محدود کرده است. رژیم اسرائیل حق بررسی و وتوی قوانین دولت خودگردان را دارد. باید اضافه کرد سایر قدرتهای دولتی را که به وضوح به دولت خودگردان انتقال نیافته، طبق پیمان به اسرائیل تفویض شده است.گروهی استدلال می کنند که قراردادهای منعقده میان اسرائیل و فلسطین موجب انتقال قدرت به دولت خودگردان شده است.[۳۵۰] ولی براساس ماده ۴۷ کنوانسیون چهارم ژنو، موافقت نامه بین مقامات اراضی اشغال شده و دولت اشغالگر، دولت اشغالگر را از تعهدات خود تحت حقوق اشغال نظامی مبری نمیکند. تعهداتی که در موافقت نامههای میان دولت خودگردان و اسرائیل مبنی بر حفظ وضع موجود در یک دوره موقت تا صلح نهایی می تواند تفسیر تداوم اشغال اسرائیل بر مناطق اشغالی را تقویت کند.
با توجه به مسائل گفته شده در سطور فوق، روشن میشود که اسرائیل کماکان در حال اعمال قدرت در منطقه اشغالی است. لذا بخشی از مقررات بین المللی اشغال و حقوق بین المللی بشر دوستانه در این مناطق قابل اعمال باقی میماند. حتی پس از خروج نیروهای اسرائیل هنوز این مناطق به صورت دو فاکتو در اشغال اسرائیل است. لذا حقوق بین الملل بشر دوستانه باید در هر شرایطی در این مناطق اعمال شود. برای ختم این قسمت به ماده ۱۴ قرارداد قاهره اشاره میکنیم که مقرر میدارد اسرائیل و مقامات فلسطین قدرت و مسئولیت خود را در پی این قرارداد با در نظر گرفتن قوانین بین المللی و حقوق بشر و مقررات حقوقی اعمال میکنند.
این ماده به تعهد هر دو طرف نسبت به الزامات بین المللی تاکید کرده و مقررات حقوق بشر دوستانه در اشغال نظامی ادامه پیدا میکند.
به منظور روشن شدن مطلب لازم به یادآوری است این اتفاقات مناطق اشغالی که شامل مناطق خودگردان نمیباشد را تغییر نداده است. حتی با تفسیر مضیق ماده ۴۲ کنوانسیون چهارم ژنو، اسرائیل کماکان دارای قدرت موثر بر مناطق اشغالی از جمله غزه میباشد. لذا این مناطق کماکان تحت اشغال اسرائیل بوده و اسرائیل موظف به اجرای تعهدات خود تحت کنوانسیون چهارم ژنو میباشد. علاوه بر آن فعالیتهای ارتش اسرائیل در غزه و اطراف آن باید کماکان تحت مقررات حقوق مخاصمات مسلحانه باشد. از لحاظ حقوق مخاصمات مسلحانه بین المللی و حقوق بشر دوستانه بین الملل بالاخص کنوانسیون چهارم، کماکان این مناطق تحت اشغال است. به هر حال در حوزه مسائلی مانند آموزش و پرورش، بهداشت، سلامتی و رفاه اجتماعی مسئولیت دولت اشغالگر در مناطق خودگردان به دولت خودگردان منتقل شده است و لازم نیست حقوق بین المللی بشر دوستانه در این مناطق اشاره شود.
پس از درگیری میان حماس و دولت خودگردان شرایط ویژهای در غزه ایجاد شد. محاصره و تحریم اقتصادی غزه شرایط اسفباری را به مردم غزه تحمیل کرد. در پی آن با حمله اسرائیل به نوار غزه (جنگ ۲۲ روزه) موارد عدیدهای از نقض حقوق بشر دوستانه در طی محاصره اقتصادی و جنگ ۲۲ روزه صورت پذیرفت. لذا در مباحثاتی به بررسی این وضعیت پرداخته میشود.
مبحث دوم: جنگ غزه از ۲۷ دسامبر ۲۰۰۸ الی ۱۸ ژانویه ۲۰۰۹
از زمان انجام انتخابات دموکراتیک سال ۲۰۰۶ در فلسطین و پیروزی جنبش حماس در این انتخابات، اسرائیل مبادرت به تحریم اقتصادی نوار غزه و کرانه باختری کرد. حماس کنترل کامل غزه را به دست آورد.[۳۵۱]
از زمان انتخابات دموکراتیک ۲۰۰۶ تا برکناری اسماعیل هنیه در ژوئن ۲۰۰۷، تحریم اقتصادی بین المللی و محاصره اسراییل شامل نوار غزه و کرانه باختری بود و پس از جدائی سیاسی میان حماس و فتح تحریم کرانه باختری لغو شد و حال آن که تحریم غزه کماکان ادامه دارد. دستاویز اصلی اسرائیل گوشمالی مردم فلسطین سرباز زدن حماس از پذیرش این سه شرط است: به رسمیت شناختن اسرائیل، متوقف کردن همه اعمال خشونت آمیز و پذیرش قطعنامههای پیشین[۳۵۲] اسرائیل برای از بین بردن مقاومت مردم فلسطین تصمیم به نابودی حماس و حزب الله گرفت.[۳۵۳]
پس از یکدست شدن حاکمیت در غزه این شهر تحت محاصره اقتصادی قرار داشت. اسرائیل تمامی راه های ورودی به غزه را مسدود کرده است. اسرائیل ادعا میکند که این عمل به منظور ممانعت از حملات موشکی حماس به اسرائیل میباشد. همچنین اسرائیل مانع ارسال منابع غذایی و سایر کمک های بشر دوستانه به غزه شده است. نماینده امور کمک رسانی سازمان ملل متحد که مسئول توزیع غذا میان مردم غزه میباشد، در محکوم کردن اسرائیل به آن چیزی که او تنبیه دسته جمعی می نامد. به سازمانهای حقوق بشری پیوسته است. اسرائیل مدعی است که غزه مشکل سوخت ندارد حال آنکه ساری باشی، رئیس سازمان گیشا، یک سازمان حقوق بشری اسرائیل اظهار داشت که در پنجم ژانویه ذخیره سوخت کارخانه برق غزه تمام شده است. سازمان گیشا علیه محاصره اقتصادی غزه به دیوان عالی اسرائیل شکایت کرده است.[۳۵۴]
یکی دیگر از تحولات فلسطین شکستن محاصره غزه و منفجر کردن دیوارهای مرزی غزه با مصر در منطقه رفح بود. یک و نیم میلیون فلسطینی در زمینی به مساحت ۳۶۰ کیلومتر در غزه متراکم هستند (۴۵۰۰ نفر در هر کیلومتر) که اقتصاد آن به شدت وابسته به اسرائیل است. طی سالهای گذشته حدود ۴۵ هزار فلسطینی ساکن غزه به عنوان نیروی کار ارزان در اسرائیل مشغول فعالیت بودند که از این تعداد روز به روز کاسته شده است در حال حاضر گفته میشود درصد بیکاری در غزه به بیش از ۵۰ درصد رسیده است و نیمی از درآمد نیروی کار این منطقه به دستمزدهایی وابسته است که از طریق دولت خودگردان (و در حال حاضر توسط حماس) بین آنان توزیع میشود گذرگاه رفح تنها گذرگاه مسافرتی و راه دسترسی ساکنان نوار غزه به جهان خارج است که از ژوئن ۲۰۰۷ کاملا بسته شد. در واقع با یک دست شدن حاکمیت غزه توسط حماس و برچیده شدن نهادهای رسمی وابسته به دولت خودگردان مرزهای شمالی و جنوبی این منطقه بسته شد و غزه به زندانی مبدل شد که حماس باید آن را اداره میکرد. فشارهای اقتصادی بر ساکنین غزه زمانی به مرز فاجعه رسید که اسرائیل ارسال سوخت به غزه را متوقف کرد و در نتیجه دو نیروگاه تولید برق در غزه یکی پس از دیگری از کار افتاد. در همان حال اسرائیل به حملات هوائی خود ادامه میداد و حتی تصمیم داشت حملات سراسری و زمینی خود را آغاز کند. در مقابل این امر حماس دو تاکتیک را همزمان پیش میبرد که یکی ادامه حملات موشکی به شهرکهای یهودی نشین اسرائیل بود تا نشان دهد تنها این حماس است که پرچمدار مقاومت و مبارزه علیه تجاوزات اسرائیل است و از سوی دیگر با برپایی تظاهرات زنان و کودکان شمع به دست افکار عمومی منطقه و جهان را متوجه فاجعه محاصره اقتصادی در غزه میکرد. این دو تاکتیک فضا را برای حماس آماده کرد، به نحوی که افکار عمومی جهان را علیه اسرائیل برانگیخت و حتی منجر به تشکیل چند جلسه متوالی از سوی شورای امنیت شد و رفتار اسرائیل مورد انتقاد شدید جهانی قرار گرفت. در نهایت حماس تعدادی از زنان عضو جنبش خود را روانه مرز غزه با مصر کرد که با ماموران مرزبان مصری درگیر شدند. سرانجام جوانان طرفدار حماس با منفجر کردن دیوارهای سیمانی مرز هزاران فلسطینی را روانه شهرهای عریش، شیخ زاید و رفح کردند. بیش از یک هفته فلسطینیها در مرز مصر و غزه در رفت و آمد بودند و حتی تعدادی با گرفتن پاسپورتهای مصری خود را به کشورهای دیگر رساندند. دولت حسنی مبارک که در برابر یک عمل انجام شده قرار گرفته بود، ابتدا از این امر استقبال کرد، اما پس از آن در اثرفشارهای آمریکا و اسرائیل مجبور به بستن دوباره مرزها شد. شکستن مرزهای رفح ابتکار عمل فوق العادهیی بود که در سایه آن حماس توانست نفسی تازه کند و به دنیا اعلام کند اگر در شرایطی اضطراری قرار گیرد میتواند دست به اقدامی بزند که طرفهای منطقهایی و بین المللی را درگیر معضلات متعدد و لاینحلی سازد.[۳۵۵] حصر غزه موجب اعتراض های مردمی در سراسر جهان شد.[۳۵۶]
در ۱۹ ژوئن ۲۰۰۸ آتش بس به مدت ۶ ماه بین اسرائیل و حماس اعلام شد.[۳۵۷]حماس خواستار متوقف شدن تاخت و تاز و تهاجم اسرائیل به غزه شد. حماس خواستار قطع محاصره اقتصادی که از سوی اسرائیل به مردم غزه تحمیل شده است، شد.[۳۵۸]
اسرائیل و آمریکا با همکاری مصر راه های ورود به غزه را مسدود کردهاند. کمکهای بشر دوستانه به اندازه محدود اجازه ورود به غزه دارد و تقریبا هیچ کس نمیتواند از غزه خارج شود.[۳۵۹]
اسرائیل و آمریکا با همکاری مصر راه های ورود به غزه را مسدود کرده اند. کمکهای بشر دوستانه به اندازه محدود اجازه ورود به غزه دارد و تقریبا هیچ کس نمیتوند از غزه خارج شود.
محاصره مذکور شامل تدابیر مختلفی از جمله ایجاد موانع واردات کالا به نوار غزه و بستن گذرگاههای مرزی به روی افراد و کالاها و خدمات بوده که گاهی چندین روز ادامه یافته است. کاهش ارسال سوخت دریایی اطراف و برق نیز از آن جمله به شمار میآیدو همچنین اقتصاد غزه به علت آنکه اسرائیل قلمرو غزه را برای صیادان فلسطینی محدود ساخته، به شدت آسیب دیده است. مضاف بر آن که ایجاد منطقه ورود ممنوع در طول مرز میان نوار غزه و اسرائیل و به تبع آن کاهش اراضی برای فعالیتهای کشاورزی و صنعتی فلسطینیان بر مشکلات اقتصادی فلسطینیان ساکن نوار غزه افزوده است.[۳۶۰]
۱۹ دسامبر ۲۰۰۸ آتش بس میان اسرائیل وحماس خاتمه یافت. حماس شلیک موشک به اسرائیل را از سر گرفت. چند روز بعد در ۲۳ دسامبر یک مقام اسرائیلی اظهار داشت ارتش اسرائیل صبح روز چهارشنبه سه گذرگاه مرزی برای ارسال کمکهای بشردوستانه به نوار غزه بازگشایی خواهد کرد. وی اظهار داشت کامیونهای حامل کمکهای بشر دوستانه و گاز خانگی میتوانند روز چهارشنبه وارد نوار غزه شوند. این در حالی است که قبلا یک مقام دیگر اسرائیلی باز شدن این گذرگاه را به توقف شلیک موشکهای فلسطینی به اسرائیل مشروط کرده بود. طبق خبر دریافتی از خبرگزاری فرانسه، جنبش مقاومت اسلامی فلسطین حماس روز سه شنبه بسی ۲۴ ساعته را به اجرا گذاشت تا ظاهرا فرصتی دیگر برای توافق آتش بس جدید در این منطقه حاصل شود. در نهایت در ۲۷ دسامبر ۲۰۰۸ اسرائیل به غزه حمله کرد و جنگی که ۲۲ روز طول کشید[۳۶۱] و منجر به کشته شدن بیش از ۱۳۰۰ نفر و مجروح شدن ۵۳۲۰ فلسطینی شد.[۳۶۲]
گفتار اول: غزه پس از درگیری میان نظامیان فتح و حماس

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[جمعه 1400-07-30] [ 06:58:00 ب.ظ ]




گفتار اول ) بررسی جعل رایانه­ای در قانون تجارت الکترونیک
در این گفتار به بررسی ارکان تشکیل دهنده جرم جعل رایانه­ای در قانون تجارت الکترونیک می­پردازیم:
الف) رکن قانونی
ماده ۶۸قانون تجارت الکترونیک و تبصره آن، عنصر قانونی جرم جعل رایانه­ای را تشکیل می­دهد. این ماده مقرر می­دارد: « هر کس در بستر مبادلات الکترونیکی، از طریق ورود، تغییر، محو و توقف داده پیام و مداخله در پردازش داده پیام و سیستم­های رایانه­ای و با بهره گرفتن از وسایل کاربردی سیستم­های رایانه­ای و با بهره گرفتن از وسایل کاربردی سیستم­های رمز نگاری تولید امضاء مثل کلید اختصاصی، بدون مجوز امضا کننده و یا تولید امضای فاقد سابقه ثبت در فهرست دفاتر اسناد الکترونیکی و یا عدم انطباق آن وسایل با نام دارنده در فهرست مزبور و اخذ گواهی مجهول و نظایر آن اقدام به جعل داده پیام­های دارای ارزش مالی و اثباتی نماید تا با ارائه آن به مراجع اداری، قضایی، مالی و غیر به عنوان داده پیام­های معتبر استفاده نماید، جاعل محسوب و به مجازات حبس از یک تا سه سال و پرداخت جزای نقدی به میزان پنجاه میلیون ریال محکوم می­ شود.
تبصره: مجازات شروع به این جرم حداقل مجازات مقرر در این ماده می­باشد.
ملاحظه می­ شود که عمل مرتکب همزمان مشمول حبس و جزای نقدی است که البته نسبت به غالب مجازات­های مندرج در فصل پنجم قانون مجازات اسلامی در خصوص جعل و تزویر مجازات تخفیف­تری محسوب می­ شود.
ب) رکن مادی
جرم جعل رایانه­ای از فعل مثبت مرتکب تشکیل شده است و با ترک فعل محقق نمی­ شود مصادیق تمثیلی فعل مرتکب در ماده ۶۸ قانون تجارت الکترونیک آمده است که به بررسی آن می­پردازیم:
ورود، تغییر، محو و توقف داده پیام
مرتکب این جرم باید از طریف انجام این اعمال اقدام به دگرگون کردن واقعیت نموده و داده پیامی ایجاد کند که با بهره­ گیری از آن بتواند اموالی را تحصیل و یا امر باطلی را ثابت کند.
۱ – ۱ ) منظور از «ورود»، وارد کردن اطلاعات خلاف حقیقت به رایانه جهت پردازش است، اعم از اینکه با ورود اطلاعات و پردازش نهایی توسط رایانه، تحریف و جعل حقیقت در داده پیام محسوس باشد یا اینکه بدون هیچ تغییری در ظاهر داده پیام، مفاد آن تحریف شده و امر باطلی را صحیح یا صحیحی را باطل جلوه دهد، عمل مرتکب مشمول مجازات جعل خواهد شد.
۲ – ۱ ) تغییر
منظور از تغییر این است که اطلاعات یا داده ­های رایانه­ای یا مخابراتی با ماهیت معلوم وجود دارد و مرتکب با دگرگون سازی تمام یا قسمتی از این داده ­ها تصمیم در تغییر ماهیت و مفهوم آن داده ­ها را دارد.
در نتیجه اقدامات انجام شده، داده پیامی متفاوت از داده پیام اصلی و حقیقی ایجاد می­ شود.[۵۵]۱
۳ – ۱ ) محو
در این حالت دسته­ای از داده ­ها یا اطلاعات که مبین حقیقت است به طور دایمی حذف می­گردند، به گونه ­ای که قابل بازسازی و بهره برداری نباشند.
۴ – ۱ ) توقف
در این حالت تمام یا بخشی از داده ­ها به گونه ­ای مخفی می­ شود که عمل پردازش را از مسیر عادی خارج می­سازد و مانع از عملکرد صحیح سیستم­ها و پردازش دقیق اطلاعات می­ شود، در این صورت مرتکب با متوقف کردن قسمتی از «داده» مرتکب تقلب و در نهایت جعل می­ شود.
قلب و مخدوش کردن حقیق داده پیان
قلب حقیقت ممکن است به صورت مادی یا معنوی صورت گیرد. مراد از آن دگرگون کردن و تحرف واقعیت به گونه ­ای است که حق را تضییع یا ناحقی را اثبات کند، اعم از این که آثار تحرف حقیقت از طریق فعل مادی بر روی داده پیام باقی و مشهود باشد، مثل موردی که داده پیام خلاف واقعی ایجاد کرده یا داده پیام موجود را از طریق ارتکاب اعمالی نظیر ورود، حذف و توقف با تغییرات اساسی همراه نماید و از این طریق داده پیامی را که دارای ارزش مالی و اثباتی است جعل کند[۵۶]۲٫ یا این که عمل مرتکب بدون هیچ­گونه آثار خارجی همراه باشد یعنی بی آنکه تغییری در ظاهر داده پیام ایجاد و تحریف مادی صورت پذیرفته باشد، مفاد ان تحریف شده و امر باطلی صحیح یا صحیحی باطل جلوه داده شود[۵۷]۳٫ مانند مأمور مالیاتی یا متصدیان دفاتر رسمی که در حین انجام وظیفه خود در خصوص وارد کردن اطلاعات مربوط به داده پیام، مرتکب جعل شده و مطالب خلاف واقعی را در متن داده پیام­هایی که حسب قانون مکلف به ایجاد آن هستند وارد نموده و مورد پردازش قرار می­ دهند و از این طریق حقی را ضایع یا ناحقی را اثبات می­­کنند. در ماده ۷ کنوانسیون جرایم سایبر نیز افعالی را که منجر به ارتکاب جعل می­ شود احصا شده است. این افعال که حصری هستند عبارتند از : وارد کردن، تغییر دادن، محو کردن، متوقف کردن عمدی و بدون حق داده ­های رایانه­ای به نحوی که منجر به ایجاد «داده ­های غیر صحیح» شود.[۵۸]۱ ایجاد داده ­های غیر صحیح به سه صورت انجام می­ شود:
۱ – ۲ ) ایجاد یک داده جدید که هیچ یک از اجزاء آن از قبیل وجود نداشته باشد.
ایجاد یک داده جدید فقط از طریق وارد کردن داده ­ها امکان پذیر است و از طریق تغییر یا حذف یا متوقف کردن داده ­ها نمی­ توان داده­ای ایجاد کرد که از قبل هیچ یک از اجزا آن وجود نداشته است. اگر یک کاربر رایانه­ای که مشمول خدمت سربازی است وارد سیستم رایانه­ای اداره نظام وظیفه شود و یک سند الکترونیکی ایجاد کند که منجر به معافیت او از خدمات سربازی شود عمل وی مصداق ایجاد داده غیر صحیح جدید از طریق وارد کردن عمدی و بدون حق داده­هاست.[۵۹]۲
۲ – ۲ ) ساختن داده مجعول از طریق دستکاری در داده ­های ذخیره شده
دستکاری در داده ­ها از طریق وارد کردن و تغییر دادن و حذف کردن داده ­ها امکان پذیر است. اگر شخصی که مشمول خدمات سربازی است، وارد سیستم­های رایانه­ای شود و اسناد الکترونیکی مرب.ط به خود در داده ­های آن تغییر دهد و موجبات معافیت خود را فراهم کند عمل وی مصداق ایجاد یک داده از طریق وارد کردن، تغییر و حذف عمدی و بدون حق
۳ – ۲ ) ایجاد یک داده مجعول از طریق متوقف کردن بخشی از یک داده در حال انتقال
اگر داده رایانه از یک بخش سازمان نظام وظیفه به بخش دیگر در حال ارسال باشد و شخص مشمول که در حال شنود است مانع از انتقال بخش از داده شود و از این طریق سند نقاقص را ایجاد کند که موجب معافیت وی شود و از این طریق سند ناقص را ایجاد کند که موجب معافیت وی شود عمل او ایجاد داده مجهول از طریق توقف داده ­ها محسوب می­ شود.
مداخله در پردازش (داده پیام)
هر گونه مداخله در عملکرد سیتسم سخت افزاری یا علمیات پردازش داده پیام و سیستم­های نرم افزاری رایانه­ای می ­تواند رایانه را از مسیر پردازش صحیح داده پیام خارج کند و باعث اختلال در عملکرد آن شود.
صدور تولید جعلی امضاء شخص
یکی از روش­های تولید امضاء الکترونیکی، استفاده از سیستم کاربردی رمز نگاری است. عملیات مربوط به رمز نگاری و متعاقباً رمز گشایی از طریق یک جفت کلیدی عمومی و اختصاصی صورت می­پذیرید و آنچه مجرمانه و استفاده غیر مجاز آن جرم است، کلید اختصاصی است [۶۰]۱ که یک کد انحصاری و محرمانه است. از این رو چنانچه مرتکب با دستیابی به کلید اختصاصی شخص امضای وی را ذیل سند الکترونیکی یا داده پیامی که به عنوان گواهی یا سند الکترونیکی قابل بهره ­برداری است جعل کند، اقدام وی به عنوان قلب و تحریف حقیقت قابل مجازات است.
اخذ گواهی صحت و اصالت امضای الکترونیکی به طق مجعول
صدور گواهی صحت و اصالت امضای الکترونیکی [۶۱]۲، از طریق دفاتر خدمات صدور گواهی الکترونیکی صورت می­پذیرد. این دفاتر در بستر مبادلات الکترونیک و در فضای مجازی جایگزین سازمان­های متولی ثبت حقایق مربوط به اشخصا و دفاتر صدور گواهی صحت و اصالت امضاء تلقی می­شوند و عملیات مربوط به شناسایی هویت طرف­های معاملاتی و گواهی صحت صدور و اصالت امضای اشخصاص را به عهده دارند. روش کار این دفاتر به گونه ­ای است که پس از بررسی کامل شناسایی هویت امضا کننده، یک جفت کلید [۶۲]۳ جهت صدور امضای الکترونیکی به طور کاملاً انحصاری ایجاد و در اختیار متقاضی قرار می­ دهند. و در کلیه مواردی که اصالت و صحت صدور این امضاء در مراجع یا نزد اشخاص مورد بررسی قرار گیرد، خدمات مربوط به تأیید اصالت و تصدیق صحت امضای الکترونیکی را که با بهره گرفتن از آن کلیدها صادر شده است به عهده دارند و مراتب را گواهی می­ کنند. حال اگر گواهی صحت امضای
الکترونیکی برای امضایی صادر شود که جزییات آن قبلاً در چنین دفاتری به ثبت نرسیده و هویت صادر کنند ان از طریق این دفاتر بررسی و شناسایی نشده است، عمل مرتکب، صدور گواهی مجعول تلقی می­ شود و تحت عنوان جرم جعل قابل پیگرد قانونی است [۶۳]۱٫ در مورد جرم جعل رایانه­ای باید به نکات ذیل توجه کرد:
دانلود پروژه
جرم جعل تنها در صورتی محقق می­ شود، که داده پیام تولید شده اولاً دارای ارزش مالی و اثباتی باشد و ثانیاً قابلیت این را داشته باشد که در مراجع مختلف اداری، قضایی و غیره به عنوان داده پیام معتبر به کار گفته شود و موثر در تضییح حق و اثبات ناحق باشد. در غیر این صورت ایجاد داده پیامی که قابلیت به کارگیری به عنوان داده پیام معتبر تأیید شده را ندارد و یا فاقد ارزش مادی و اثباتی است جعل تلقی نمی­ شود.
همانند جعل کلاسیک، عنصر ضرر جزء عناصر تشکیل دهنده جرم رایانه­ای است، چرا که جرم انگاری جعل رایانه­ای بر همان پایه و اساس جرم جعل کلاسیک صورت گرفته است و تفاوت آنها در موضوع و روش ارتکاب جرم است نه در اصول اساسی حاکم بر جرم جعل، از این رو صرف قلب و تحریف حقیقت بدون امکان ضرر به غیر ، جعلی تلقی نمی­ شود. [۶۴]۲ و چنانچه امکان ایراد ضرر مادی یا معنوی به شخص یا جامعه در جعل رایانه­ای وجود داشته باشد، جرم جعل رایانه­ای تحقق پیدا کند.
ج) رکن روانی
بای تحقق جرم جعل رایانه­ای مرتکب باید عمد در فعل داشته باشد بنابراین، وارد کردن« داده پیام» در اثر سهل انگاری متصدی سیستم که به جعل «داده» منجر شده باشد موجب تحقق جرم جعل نیست.
ماده ۶۸ قانون تجارت الکترونیک انگیزه خاصی را شرط تحقق این جرم داشته که عبارت است از انگیزه ارائه «داده پیام» های مجعول به منزله « داده پیام» های معتبر به مرجع اداری قضایی، مالی و غیره بای استفاده با تمسک به اصل تفسیر محدود این جرم زمانی ارتکاب می­یابد که مرتکب بخواهد راساً «داده پیام»های مجعول را به مراجع یاد شده ارائه کند.
از این رو در مواردی که مرتکب اصولاً انگیزه ارائه « داده پیام» مجعول را نداشته یا انگیزه وی تحویل این «داده پیام» به شخصی ثالثی باشد و آن شخص ثالث قصد ارائه «پیام» را به مراجع اداری و … و به عنوان «داده پیام» معتبر داشته باشد جرم جعل موضوع این ماده اتفاق نیفتاده است. در حلی که در جرم جعل سنتی انگیزه استفاده یا عدم استفاده از سند مجعول شرط تحقق جعل نیست.[۶۵]۱
گفتار دوم) جعل رایانه­ای در قانون جرایم رایانه­ای
در ماده ۶ قانون جرایم رایانه­ای بیان شده « هر کس به طور غیر مجاز مرتکب اعمال زیر شود جاعل محسوب و به ___ از یک تا پنج سال یا جزای نقدی از بیست میلیون ریال تا یکصد میلوین ریال، یا هر دو مجازات محکوم خواهد شد.»
الف) تغییر یا ایجاد داده ­های قابل استناد یا ایجاد یا وارد کردن متقلبانه داده به آنها .
ب – تغییر داده ­ها یا علائم موجود در کارت­های حافظه یا قابل پردازش در سامانه­های رایانه­ای یا مخابراتی یا تراشه­ها یا ایجاد یا وارد کردن متقلبانه داده ­ها یا علائم به آنها .
در این ماده کلمه قصد مجرمانه مستتر بوده و شخص جاعل باید با قصد داده ­ها را قلب نماید و آنها را خلاف آنچه که هست یا تغییر دهد یا به گونه ­ای نشان دهد که از این طریق بخواهد منفعتی را که حقش نیست کسب کند و یا ضرری که برای اوست از خود دفع کند.
لذا قصد تقلب بنیان جعل است و جعل با آن شکل می­گیرد و در این ماده داده ­های که قابل استناد و معتبر را قانونگذار مورد حمایت قرار داده که در هر مرجعی اعم از رسمی به آنها استناد کرد و به عنوان داده ­های صحیح مورد توجه قرار داده و همچنین قانونگذار در قسمت دوم ماده انوع مختلف تقلب یعنی قلب کردن داده ­ها را بیان نموده که در واقع این موارد تشکیل دهنده عنصر مادی جعل رایانه محسوب می­شوند تقلب ممکن است با ایجاد داده­­های جدید باشد، ممکن است ایجاد داده ­ها به صورت جزیی باشد یعنی ما داده­هایی کلی دارم و در بطن و به همراه آن داده ­های جدید ایجاد می­کنیم یا اینکه ایجاد داده ­های کلی باشد یعنی دست به ایجاد داده ­های می­زنیم که در گذشته وجود نداشته که این داده ­ها مستقل بوده و به همراه داده ­های دیگر نمی­آیند که قانونگذار در ماده ۷ قانون جرایم رایانه­ای استفاده از این داده ­ها را با علم به مجعول بودن قابل مجازات و جرم تلقی نمود.
مبحث دوم) جاسوسی در فضای مجازی
یکی از مصادیق جرایم علیه امنیت که دارای سابقه تاریخی می­باشد جرم جاسوسی است. که در هر زمانی متناسب با آن دوران مصادیق آن به تناسب زمان تغییر پیدا می­نماید.
در گذشته جهت جرم جاسوسی شخص وارد کشورها یا مکان­های دیگری می­گردید و با کسب اخبار، اطلاعات و خبر و یا تهیه اسناد اقدام به جاسوسی می­نمود ولی امروزه با گسترش رایانه و تبادل اطلاعات در فضای مجازی شخص بدون نیاز به چنین اقداماتی به راحتی می ­تواند با دسترسی به اسناد مکاتبات محرمانه و یا اقدام به شنود مکالمات افراد و شخصیت­های سیاسی، نظام اقدام به جاسوسی نماید، جاسوسی در فضای مجازی (جاسوسی) رایانه­ای همانند جاسوسی کلاسیک، ناظر بر کسب اسرار حرفه­ای، تجاری، اقتصادی، سیاسی و نظامی و افشاء انتقال و استفاده از اسرار است که عمدتاً در محیطی غیر ملموس صورت می­گیرد، لذا همین تغییر روش باعث شد که خیلی از کشورها اقدام به جرم انگاری جاسوسی در فضای سایبر نمایند و با توجه به اهمیت آن، شورای اروپا در هنگام تصویب توصیه نامه ۹ (۸۹) R مصوب ۱۹۸۹ خود جرم جاسوسی رایانه­ای را تعریف و به کشورها توصیه نمود چنانچه تمایل به جرم انگاری آن را دارند از تعریف موجود استفاده نمایند. پیش از تصویب قانون جرایم رایانه­ای فقط در قانون مجازات جرایم نیروهای مسلح به برخی از مصادیق جرم جاسوسی رایانه­ای اشاره شده بود و بعدها با توجه به تغییر شیوه ­های جاسوسی و اقدامات جاسوسان در فضای مجازی قانونگذار در قانون جرایم رایانه­ای یک مبحث به این جرم اختصاص داده شد.
از آنجا که پیش از تصویب قانون جرایم رایانه­ای در ماده ۱۳۱ قانون مجازات جرایم نیروهای مسلح، برخی از مصادیق جاسوسی از طریق رایانه جرم انگاری شده بود صرفاً برای افراد نظامی بود و همچنان خلع قانونی این موضوع وجود داشت تا این که در سال ۱۳۸۸ با تصویب قانون جرایم رایانه­ای جرم جاسوسی رایانه­ای در فضای مجازی در موارد ۳ تا ۵ این قانون جرم انگاری شده و با تصویب این مواد از قانون جرایم رایانه­ای مصور ۵/۳/۱۳۸۸ به نظر می­رسد ماده ۱۳۱ قانون مجازات جرایم نیروهای مسلح نیز منسوخ گردیده چرا که در ماده ۲۶ قانون جرایم رایانه­ای به صراحت از اینکه نیروهای مسلح مشمول این قانون بوده را نامه برد. ماده ۲۶ بیان می­نماید: « در موارد زیر، حسب مورد مرتکب به بیش از دو سوم حداکثر یک یا دو مجازات مقرر محکوم خواهد شد:
الف – هر یک از کارمندان اداره­ها و سازمان­ها یا شوراها و یا شهرداری ­ها و مؤسسه­­ها و شرکت­های دولتی یا وابسته به دولت یا نهادهای انقلابی و بنیادها و مؤسسه­هایی که زیر نظر ولی فقیه اداره می­شوند و یا دارندگان پایه­ قضایی و بطور کلی اعضاء و کارکنان قوای سه گانه و همچینین نیروهای مسلح و مأموران به خدمات عمومی اعم از رسمی و غیر رسمی به مناسبت انجام وظیفه مرتکب جرم رایانه­ای شده باشد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:57:00 ب.ظ ]




اول؛ شخصیت‌ها باید در رفتارها و اخلاقشان استوار و ثابت قدم باشند و در وضعیت و موقعیت های مختلف رفتار و اعمالی متناسب داشته و برای تغییرِ رفتار خود دلیل قانع‌کننده داشته باشند و در برخورد با حوادث واکنشی طبیعی و منطقی از خود نشان دهند.
مقاله - پروژه
دوم؛ شخصیت‌ها برای آنچه که انجام می‌دهند باید انگیزه و دلیلِ معقولی داشته باشند. سوم؛ شخصیتهای داستان باید پذیرفتنی و واقعی جلوه کنند. آنها نباید مطلق خوب یا مطلق بد باشند. بلکه لازم است آمیزه و ترکیبی از هر دو و مجموعه‌ای از فردیت و اجتماع باشند (میرصادقی، ۱۳۸۵: ۸۵).
۲ – ۴ – ۱) شیوه‌های شخصیت‌پردازی
نویسنده ممکن است برای شخصیتپردازی در داستان سه شیوه را در پیش بگیرد: اول؛ بیان و ارادۀ صریحِ شخصیت‌ها با یاری‌گرفتن از شرح و توضیح مستقیم و شفاف. به تعبیر دیگر نویسنده با شرح و تحلیل رفتار، اعمال، خصلت و افکار شخصیتها آدمهای داستانش را به خواننده معرفی می‌کند یا از زاویۀ دید شخصی در داستان خصوصیات و رفتارهای شخصیت‌های دیگر داستان توضیح داده می‌شود و اعمال آنها مورد تفسیر و تعبیر قرار می‌گیرد. موفقیت در نحوۀ ارائۀ صریح شخصیتها بسته به خصوصیات شخص راوی یا ویژگی‌های نویسندۀ دانای کل است.
دوم، ارائۀ شخصیت‌ها از طریق عمل آنها با کمی شرح و تفسیر یا بدون آن. این گونه نشان دادن شخصیتها از مختصاتِ روش نمایشی است، زیرا از طریقِ اعمال و رفتار اشخاص است که آنها را می‌شناسیم در صحنۀ تأتر یا نمایش هنرپیشه با رفتار و گفتار خود را به ما معرفی می‌کند و در داستان و رمان نیز از طریق اعمال و گفتارِ شخصیت‌ هاست که خواننده به ماهیت آنها پی می‌برد. اغلب نویسندگان ترجیح می‌دهند از روش نمایشی در پرداخت شخصیت‌هایشان استفاده کنند و به جای گفتن، آن را تصویر کنند.
سوم؛ ارائۀ درون شخصیت، بی‌تعبیر و تفسیر. نویسنده بازتاب خصوصیات درونی و پیچیده یک انسان را در اثر خود نشان می‌دهد. به این ترتیب با نمایش عملها و واکنش‌ها و عواطف درونی شخصیت، خواننده به طور غیرمستقیم شخصیت داستان را می‌شناسد. رمانِ جریان سیال ذهن از این روش پیروی می‌کند و عمل داستانی در درون این شخصیت‌ها به وقوع می‌پیوندد و خواننده به طور غیرمستقیم در جریان شعور آگاه و ناآگاه شخصیتهای داستان قرار می‌گیرد. (همان: ۸۷ - ۹۲).
۲ – ۴ – ۲) شخصیت‌های ایستا ، شخصیت‌های پویا
شخصیت‌های قصه، داستان، رمان را می‌توان از جنبه‌های مختلف تقسیم‌بندی کرد. از جملۀ این تقسیم‌بندی‌ها، گروه شخصیت‌های ایستا و گروه شخصیت‌های پویا ( متحول ) هستند که در ادامه به آنها می‌پردازیم.
۲ – ۴ – ۲ – ۱) شخصیت‌ ایستا
شخصیتی که در داستان تغییر نکند یا اندک تغییری پذیرد به عبارت دیگر در پایان داستان همان باشد که در آغاز بوده است. به طوری که حوادث داستان بر او تأثیر نکند و در صورت تأثیر تغییری اندک یابد (همان: ۹۵).
به عنوان نمونه «شمس الدین» قهرمان داستانِ «شمس و طغرا» با همۀ تحولاتی که پشت سر می‌گذارد، باز در پایان داستان همان شخصیت آغاز قصه را دارد.
«یکی دیگر از معیارهای متمایز کنندۀ خصلت بخشیدن به شخصیتها ثبات یا بیثباتی آنهاست. گروه شخصیتهای اصلی را از نظر بگذرانیم و تحول منش آنان را بررسی کنیم. شمس در آغاز داستان مرد مرد جوانی است و در پایان داستان حدود چهل سال دارد. آیا این تغییر در چهره یا کنش او مشخص میگردد؟ شمس در ابتدای رمان هنوز از عشق چیزی نمی داند. آیا مصائبی که به خاطر طغرا، ماری و آبشخاتون پشت سر میگذارد در حالات روانی، در نگرش او به دنیا و در دریافت او از اخلاق تغییری پدید میآورند؟ پاسخ تمام این سوالات منفی است. شمس مانند یک قهرمانِ سنتی در تمام اعمال خود به موفقیت دست مییابد. « زندگی » بدون آنکه حقیقتاً او را متحول سازد و در او نفوذ کند از کنار وی میگذرد. این کار در مورد پسرش طغرل نیز صدق می کند که در حقیقت سایهای از شخصیتِ پدر است و همان خصوصیات ثابت در او تکرار میگردد. طغرا نیز از خود فراتر نمیرود و مانند شمس تا پایان داستان، خصوصیات شخصیت خود را حفظ میکند» (بالایی، ۱۳۷۷: ۵۴۶).
۲ – ۴ – ۲ – ۲) شخصیت پویا
شخصیتی که مداوم در طول داستان، دچار تغییر و تحول شود و جنبه‌ای از شخصیت او، عقاید و جهان‌بینی او یا خصلت و خصوصیات شخصی او دگرگون شود. این دگرگونی در شخصیت ممکن است عمیق یا سطحی و پیش ‌پا افتاده، پردامنه یا محدود باشد. ممکن است در جهت سازندگی شخصیت‌ها یا تخریب و ویرانگری آنها عمل کند. یعنی در جهت متعالی‌کردن فرد یا در زمینۀ تباهی و نابودی او پیش برود. این تغییر اساسی و حائز اهمیت است و تغییر لحظه‌ای و زودگذر نیست که حالت یا عقیده شخص را دگرگون نماید ( میرصادقی، ۱۳۸۵: ۹۵).
۲ – ۴ – ۳) متوقف کردن داستان و شخصیتپردازیهای مستقیم
ﻧﻮﻳﺴﻨﺪۀ رﻣﺎن هر جا که ﺷﺨﺼﻴتی وارد میﺷﻮد، داﺳﺘﺎن و ﺣﻮادث آن را ﻣﺘﻮﻗﻒ میﻛﻨﺪ و ﺑﻪ ﺗﻮﺻﻴﻒِ آن شخصیت که عمدتاً توصیفِ چهره و ظاهر آنهاست میپردازد.
پس از اینکه شمس و طغرا از مصر عازم رفتن میکنند، جمیلهبانو مقادیری هدیه برای آنها میفرستد به همراه یک نفر جاریه به نام ماری، و این ابتدای ورود ماری به داستان است. نویسنده بلافاصله شرح مبسوطی از اوصاف وی را ارائه می دارد؛ «… و یک نفر جاریه ماری نام به سن پانزده سال که چشم روزگار چنان لعبتی ندیده بود که اصلاً از نجبایِ شهر ونیس بود. از شهرهای مشهور و معمورِ فرنگستان و او را با مادرش در سفری که به کشتی نشسته به زیارت بیتالمقدس میآمدند، اسیر کرده بودند و سلطان به قیمتی گزاف از اعراب خریده بود.
مادرش پس از چند ماه مرده و این دختر به سن ده ساله از او جا مانده، جمیلهبانو او را مانندِ فرزندِ خود تربیت کرده، خواندن و نوشتن و خیاطی و شیرینی سازی و نواختنِ چند ساز موسیقی و مسائل دینی به او آموخته بود. و او از شدتِ هوش و عقل به قسمی تربیت شده بود که تمام اهل حرم سلطان به او به دیدۀ احترام نظر میکردند. بسیار با وقار و خوشخلق و مهربان رفتار میکرد» (خسروی، ۱۳۸۵: ۴۴۴).
و نیز در ابتدای جلد دوم رمان به خاطر آنکه داستان بر حول او و شمس میگردد، در یک فصلِ کامل تمامی اطلاعات مربوط به وی را، از توصیف زادگاه گرفته تا اصل و نسب و شرحِ کامل اسیرشدن خود و مادر و دائیش و سپس سکونت در دربارِ مصر و مرگِ مادر و مسلمان شدنش را برای خواننده توضیح میدهد (همان: ۴۵۳ – ۴۵۸).
۲ – ۴ – ۴) معرفی کامل شخصیتها
ﺷﺨﺼﻴﺖها ﺑﻪ ﻣﺤﺾِ ورود ﺑﻪ داﺳﺘﺎن ﺑﺮای ﺧﻮاﻧﻨﺪه معرفی میﺷﻮﻧﺪ و ﻫﻴﭻ اﺑﻬﺎمی در ﻧﺴﺒﺖها، ﺻﻔﺖﻫﺎ، و رواﺑﻄﺸﺎن ﺑﺎ ﺳﺎﻳﺮِ شخصیتﻫﺎ ﺑﺎقی نمیﻣﺎﻧﺪ.
خسروی قهرمان اصلیِ رمان را اینگونه به خوانندگان خود معرفی میکند: « و آن [ شمس ] جوانی بود سروقد و گلرخسار، متناسبالاعضا، خوشترکیب، قویبنیه، صحیحالمزاج، نه بسیار بلند بود نه کوتاه، چهره ای داشت چون قرصِ قمر درخشان و چاهی دلربا بر َزَنخ، بر روی گردنی چون ستونی از عاج که اندکی از چهراه اش باریکتر مینمود، چشمهایش چون دو چشمِ غزال با مژگانهای سیاهِ برگشته در زیرِ دو طاقِ مشکین ابروانِ مُقَوّسش چون چراغی در محراب می درخشید، با نگاهی پر نفوذ که آثارِ عقل و فراست و هوش و کیاست از آن لایح بود. بینیِ او مانند تیغی از سیم که اندکی سرش خم داشت، بر پشتِ لبی چون دو برگِ گلِ سرخ که گاه تبسم دو رشتۀ مرواریدِ آبدار از آن نمایان میشد. مویی چون پایِ مور، تازه از پشت لبش سر بر زده و دو زلفِ مشکین پر از چین و شکن از دو سوی به کتفش افتاده، در پیشانیِ صافِ گشادهاش و گونه های پاکِ سادهاش اثرِ تابشِ آفتاب پیدا بود. و مینمود که تازه از راهی دور به شیراز آمده و آن سفیدی، و لطافتِ بشره شهادت میداد که از مردم شیراز نیست. و در کوهستان پرورش یافته لیکن به قسمی آثار شجاعت و شهامت و فراست و وقار از چهره و نگاهش آشکارا بود که رنود و اوباشِ شیراز چون از آنجا میگذشتند و آن دلبرِ رعنا را میدیدند و به عادت معمول خود هوس میکردند که به او نزدیک شده ، مطلبی طرح کرده، سخنی گویند و بخوری دهند، چون آن نگاهِ پرهیبت و چهرۀ پرحشمت را مینگریستند تیرِ آنها به سنگ آمده، قدرتِ بیش از یک نظر را نداشتند زیرا که آن در را سخت بسته و پاسبان خرد و کیاست و شجاعت را در آنجا نشسته میدیدند. اگر هم بعضی خیرگی کرده، از دور ایستاده با یکدیگر نسبت به او با کنایت سخنی می گفتند در آن دلبرِ شیرشکار اثری نمی کرد یا به آن کنایات آشنا نبود یا اگر بود اعتنایی نداشت «مه فشاند نور و سگ عوعو کند».
از لباس و اسلحۀ مجللِ او پیدا بود که از خاندانی بزرگ، با ثروت و نعمت است. لباسش عبارت بود از قبایی قَصَب توزیِ تنگ و بلندِ مطرّز به طرازی ابریشمین با کمری زرینِ فیروزهنگار، خنجری گوهرنشان بر کمر زده و دو شرابۀ مرواریدِ آبدار بدان علاوه نموده، لبادۀ آستین فراخ از سِقِرلاطِ سبز که حاشیۀ زربافت داشت، پوشیده و شمشیری بلند که یراق و اسبابش از فولادِ اعلا و زرکوب بود با بندی زرین حمایل کرده، موزۀ بلند تا زانو از ادیمِ یمنی بر پا و کلاهی از کرکِ سفید بر سر و « شده » ی ابریشمین که ریشهاش را مروارید آموده بودند ، به دورِ آن بسته» (همان: ۲۷).
اگر نویسنده از زیبایی بی نظیر او میگوید؛ در ادامه میبینیم که همۀ زنان به یک نظر عاشق وی میشوند، اگر از بنیۀ قوی میگوید؛ نشان آن شبی تا روزی و روزی تا شبی مشق صورِ الفیه با اتابک آبش است، اگر از کیاست و فراست وی میگوید؛ به خاطر آن است که تمامِ مشکلات دیگر شخصیتها به دست او گشوده میشوند، اگر از شجاعت وی میگوید؛ در ادامه میبینیم که ضرب شمشیر وی درازگوشی را از وسط دو نیم میکند، و خلاصه آنکه نمودِ تمام این صفات را در ادامه داستان و در حالات و کردار شمس به وضوح میتوان دید.
۲ – ۴ – ۵) یکسان بودن زبان و لحن شخصیتها
«ﻫﺮ اﻧسانی، ﻫﻤﭽﻮن اﺛﺮ انگشتش، زﺑﺎنی خاص ﺧﻮد و ﻓﺮﻫﻨﮓ ﻟﻐتی ﺧﺎص دارد ﻛﻪ ﺑﺨشی از آن ﺑﺎ دﻳﮕﺮان ﺷﺒﻴﻪ و ﺑﺨﺶ دﻳﮕﺮش ﺑﺎ دﻳﮕﺮان ﻣﺘﻔﺎوت اﺳﺖ… [ اﻳﻦ از رو ] ﻫﻨﺮ ﻧﻮﻳﺴﻨﺪه اﻳﻦ اﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﺘﻮاﻧﺪ زﺑﺎن آن ﺷﺨصیت خاص را ﺑﺴﺎزد» (مندنی پور، ۱۳۸۳: ۸۷).
یکی از نقاط ضعفِ رمانِ شمس و طغرا، همین شباهتِ لحن و گویشِ شخصیتها به یکدیگر است؛ به طوری که شمسِ ایرانی و طغرایِ مغولی و ماریِ فرنگی و آبشِ اشراف زاده و مریمِ رومی و سعدیِ ادیب و طغرلِ کودک و لولیِ نوکر همه و همه یکگونه حرف میزنند. در جدولِ زیر تعدای از شخصیتهای مختلف و لحن صحبت کردن آنان در رمان آمده است:

 

شخصیت لحن
شمس دیدی آخر عزیزم که به قوۀ صبر و توکل و بردباری به آنچه می خواستیم رسیدیم .
طغرا حال خیال من آسوده گشت، آیا عزیزم وقت آن نیست که خود را معرفی کنید ؟
ماری فرنگی اگر من مثل شما خوب بودم یک گرفتار داشتم، پس بدانید که آنچه دل می برد در من نیست.
خرم نوکر محض حفظ آن دختر بود که چنین گفتیم، حال شما از کجا عشق او را فهمیدید؟
دایه تومان مرا از وحشت دست و پا بکلی از کار افتاده، قدرت چنین کاری ندارم .
طغرل ۱۳ ساله در خدمت شیخ تا به حال چه تحصیل کرده اید؟ خواهرم هما چه خوانده اند؟
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:57:00 ب.ظ ]




استیجاری

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

۴۷/۵۴

 

۲۰۳

 

ورثه ای

 

 

 

جدول ۳۴-۴- تحلیل واریانس بین نوع مسکن و میزان توانمندی روانی
۳-۴-تحلیل رگرسیون چند متغیره
در تحقیق حاضر برای مشخص نمودن عوامل موثر بر توانمندسازی زنان و نیز سهم نسبی متغیرهای مستقل در تبیین میزان توانمندی از تحلیل رگرسیونی چند متغیره استفاده گردید. هدف اصلی این تحلیل در حقیقت تبیین تغییرات متغیر وابسته (میزان توانمندی زنان ) باشد. نتایج نشان داد که:
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
با توجه به جدول (۳۵-۴) model summaryمیزان R یا ضریب همبستگی چندگانه، که بیانگر وجود رابطه بین متغیرهای مستقل و وابسته است که در اینجا در گام آخر ۵۵/۰است که نشانگر رابطه­ متوسط به بالا بین متغیرهای مستقل و وابسته­ی ماست. قابل ذکر است که در گزارش رگرسیون به صورت گام به گام [۳۷]همواره باید گام آخر آن مد نظر قرار گیرد. میزان دوربین واتسون نیز در اینجا ۵۴/۱ است که باتوجه به مقدار آن که باید بین ۵/۱ تا ۵/۲ باشد قابل قبول است و نشانگر استقلال مشاهدات است. در اینجا میزانR square ما با توجه به گام آخر ۳۰/۰ است. به این معنی که حدود۳۰ درصد از تغییرات در متغیر وابسته مربوط به متغیرهای مستقل باقیمانده در تحلیل رگرسیون است و بقیه به عوامل دیگر بستگی دارد. متغیرهای باقیمانده در مدل رگرسیونی عبارتند از:(میزان سلامت زنان، میزان برخورداری از حمایت های اجتماعی، و سن. ضریب تعیین تعدیل شده (Adjusted R squareمدل نیز کاملا نزدیک به ضریب تعیین اولیه و در حدود ۲۹/۰ است. یعنی ۲۹درصد از واریانس متغیر وابسته را متغیرهای مستقل باقیمانده در مدل رگرسیونی پس از تعدیل نسبت به پیچیدگی مدل را تبیین می کند.
جدول(۳۵-۴): Model Summary

 

 

دوربین واتسون

 

ضریب تعیین تصحیح شده

 

ضریب تعیین

 

همبستگی چندگانه

 

 

 

۵۴/۱

 

۲۹.

 

۳۰.

 

۵۵.

 

 

 

جدول (۳۵-۴) جدول Anovaاست که در حقیقت معنی داری مدل رگرسیونی ما را نشان می دهد. در این جدول میزان F محاسبه شده ۰۴۵/۳۴ است که با توجه به درجه آزادی ۴ سطح معنی داری ما کمتر از ۰۵/۰ است بنابراین مدل رگرسیونی برای میزان توانمندی معنی دار خواهد بود.
جدول (۳۶-۴): Anova

 

 

منبع تغییرات

 

مجموع مجذورات

 

درجه آزادی

 

میانگین مجذورات

 

F

 

سطح معنی داری

 

 

 

رگرسیون

 

۱۹۶/۱۱۴۸۹

 

۴

 

۲۹۹/۲۸۷۲

 

۰۴/۳۴

 

۰۰/۰

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:56:00 ب.ظ ]




شناسایی دانش آموزان که دارای مشکلات تحصیلی و تربیتی هستند و کوشش برای رفع یا تقلیل مشکلات آنان.
پایان نامه - مقاله - پروژه
انجام مشاوره فردی با دانش آموزان در امور تحصیلی- تربیتی و خانوادگی.
انجام مشاوره های گروهی با دانش آموزان در امور مختلف تحصیلی و تربیتی و خانوادگی.
اجرای آزمون های هوش، استعداد، رغبت و شخصیت در مدارس متوسطه.
کمک به دبیران راهنما و سایر دبیران در انتخاب رشته تحصیلی دانش آموزان.
تدریس درس برنامه ریزی تحصیلی و شغلی و مهارت های زندگی به دانش آموزان. (اینترنت،۱۳۹۳).

اصول مشاوره

- باید مراجع را به عنوان یک فردی انسانی پذیرفت و با او رفتاری صمیمانه داشت. مشاور باید حقوق خود را صادقانه محترم بشمارد.
- مشاوره اساساً رابطه ازاد و مجاز است. مراجع هم مانند مشاور می‌تواند رابطه مشاوره‌ای را پایان دهد. بنابراین مشاور باید از هر کوشش و اقدامی که منجر به تحمیل عقیده ونظر او به مراجع گردد خوداری کند. اگر غیر از این باشد مشاوره جنبه اجبار پیدا می‌کند و تا مرحله پند و اندرز تنزل می‌یابد.
- به مراجع باید ارج نهاد و برایش احترام قائل شد بنابراین فردی که در تجربه وتحلیل‌های روانی متخصص باشد اگر به فرد توجه نکند و قدری برایش نشناسد راهنمای خوبی نخواهد بود.
- باید هم به نیازهای جامعه و هم به توانایی‌ها و محدودیت‌های فرد توجه داشت.
- راهنمایی امری پیشنهادی است نه اجباری، توصیفی است و نه ارزیابانه.
- راهنمایی مربوط به یک جنبه زندگی نیست و به سن معینی محدود نمی‌شود.
- مشاوره فکر کردن با فرد را تأیید می‌کند ولی فکر کردن با فرد را از فکر کردن برای او تمیز می دهد. مشاور بایدجهان را در دریچه چشم دیگران ببیند. دنیا را از دریچه چشم دیگران دیدن و یا خود را به جای دیگری نهادن عبارت از آن است که شخص افکار و احساسات طرف مقابل را بدون آن که عواطف خود را در داوری دخالت دهد درک کند به بیان دیگر بدون آن که تحت تأثیر احساسات خویش واقع شود دیگری را بفهمد تصمیم گیری نهایی و قبول مسئولیت با خود مراجع است (نیکزاد، مهرآرا: ۱۳۸۷، ۴۷).
امروزه مشاوره موضوع بحث و جدل عمومی شده است از یک سو نسبت به فجایع مداخله مشاوران، واکنش تکانشی وجود دارد و از سوی دیگر انتقادهای زیادی نسبت به مشاروه در مطبوعات مطرح می‌شود. این انتقادها متوجه کاربرد افراطی است و این که آیا مشاوره اصولاً اثر بخش، اخلاقی یا حتی لازم است؟ به نظر می‌رسد که مشاوره نظیر مددکاری اجتماعی در دهه‌ های قبل کانون توجه عمومی شده است در عین حال انتقادهای مثبت ‌تری توسط اسمیل (۱۹۹۷) و هاوارد[۲۳] (۲۰۰۵) مطرح شده است که با هدف اطلاع رسانی و درک بهتر از مسائل مشاوره همراه هستد به این ترتیب مشاوره توسط منابع مطلع آزمون شده است و برآورد می‌شود که در حال حاضر بیش از ۵۰% مطلب‌های عمومی و گروه‌های داوطلب ومؤسسات مجاز خدمات مشاوره‌ای ارائه می‌دهند. این تصویر نمایانگر تردیدی احتمالاً واقع بینانه، در توانایی‌های مشاور است چرا که در آن بیشتر به کنترل مشکل فرد تکیه می‌شود تا بر حل مسائل مراجع وچنین چشم اندزی به کار بستن اصول زیربنایی راجرز در زمینه هم حسی، هماهنگی و توجه بی حد ومرز مثبت به مراجع، دیگر یگانه روش درمانی مؤثر نخواهد بود (وست، ترجمه شهیدی – شیر افکن. ۱۳۸۷؛ ۸۲).
این گونه ادعا که هر کی می‌تواند مشاور باشد نادرست است همان طور که کیپرز[۲۴] (۱۹۶۶) اشاره می کند این واقعیت که معلمان خوب مشاوره‌های مطلوبی انجام می‌دهند به این معنی نیست که همگی مشاوره‌های صحیحی انجام داده‌اند بنابراین این ادعا که هر فردی می‌تواند مشاوره کند موجب تخفیف و دست کم گرفتن مهارت مشاورین و بی اعتباری مسئولیت آنان می‌شود (کینگ، ترجمه قورچیان و جمالی؛ ۱۳۸۹؛ ۱۱).

مشاوره از دیدگاه اسلام:

دین مبین اسلام به مشاوره ومشورت توجه خاصی دارد. مشاوره از دیدگاه اسلام شرکت در اندیشه دیگران وتبادل نظر با آنان است. حضرت علی (ع) فرموده‌اند: من شاورالرجالشارکها فی عقولها یعنی هر کس با افراد با کمال و لایق مشورت نماید در عقل آنها شریک شده است. از نظر اسلام خودرایی باعث هلاکت آدمی است. حضرت علی (ع) با بیان این که «من استبد براید هلک» یعنی هر کس که خود رأی باشد هلاک می‌شود. افراد را از خودرأیی بر حذر می‌دارد. از نظر اسلام مشورت در کارها باعث بهتر شدن کار و استمرار آن می‌شود. در قرآن کریم به پیامبر (ص) خطاب شده: …شاور هم فی الامور فاذا فتوکل علیالله: یعنی ای پیامبر در کارها با مسلمانان مشورت نما و وقتی تصمیم گرفتی بر خدا توکل کن.
این آیه به چند مطلب اشاره دارد:

 

    1. قبل از تصمیم گیری با افراد مؤمن مشورت شود.

 

    1. مشورت در کارهای مهم صورت گیرد.

 

۳٫پس از مشورت تصمیم گیری کنند.

 

    1. پس از تصمیم گیری بر خداوند توکل نمایند و به رحمت او امیدوار باشند.

 

مشاوره در اسلام دامنه وسیعی دارد و شامل مسائل فردی، خانوادگی و اجتماعی می‌شود.
مشاوره از دیدگاه اسلام در سه معنی به کار رفته است.

 

    1. مشاوره به معنای مشورت در امور شخصی: که به افراد توصیه شده با صاحب نظران مشورت نمایند و از تجارب آنان سود جویند در این رابطه پیامبر (ص) فرموده‌اند: من شاور ذوی الالباب دل علی‌الصواب: یعنی هر کس با صاحبان اندیشه وفکر مشورت نماید راه صواب و خیر را می‌یابد.

 

    1. نظر خواهی از دیگران برای تصمیم گیری مهم اجتماعی وسیاسی

 

در آیه شریفه: و شاورهم فی‌الامور …! یعنی ای پیامبر در کارهای مهم با آنان مشورت نما. از پیامبر خواسته شده تا در مسائل مهم اجتماعی نظر مؤمنان را جویا شود.

 

    1. مشاوره به معنای فرایندی برای کمک به حل مشکلات

 

احادیث زیادی و از جمله: لاظهر کالمشاوره: هیچ پشتیبانی همانند مشاوره نیست … مشاوره را فرایندی برای کمک و پشتیبانی از فرد و کمک به حل مشکلات او قلمداد می‌کند.
مشاوره به مثابه یک فرایند شامل ابعاد زیر است
الف: ایجاد رابطه یاورانه «حسنه»
ب: شناخت مشکل مراجع
ج: ویژگی‌های صلاحدیدهای مشاور
د: روش های برخورد با مشکلات مراجع (روش‌های درمانی).

عوامل موثر در لزوم و گسترش راهنمایی تحصیلی :

بررسی راهنمایی به مفهوم کلی و از جنبه های مختلف، کار ساده ای نیست. ولی دو عامل اساسی زیر، تحول و تغییر و لزوم راهنمایی را در زمان حاضر، بیش از پیش موجب شده است:الف: توسعه پدیده شهر نشینی .ب: ترقی تکنولوژی.
پدیده شهر نشینی، تنوع و تقسیم مشاغل را باعث شده است ، و ترقی تکنولوژی نقش تخصص را در احراز شغل بر جسته کرده است ، به علاوه تحول مستمر تکنولوژی جدید،ایجاب می کند که باید افراد، نه تنها برای مشاغل معین آماده شوند، بلکه توانایی خاصی نیز برای سازش های متوالی و پذیرش دگرگونی ها داشته باشند.چند عامل فرعی زیر که در واقع زاییده دو اصل فوق هستند، در ضرورت و پیدایش فکر راهنمایی و همچنین گسترش آن موثر بوده اند:
۱- اهمیت یافتن آموزش فنی و حرفه ای و گرایش افراد به سوی این نوع مشاغل، تا جایی که بتدریج مراکز کشاورزی را ترک کرده ،و جذب قطب های صنعت و به ویژه خدمات می شوند. این وسعت میدان تغییر مشاغل ، اهمیت مسئله راهنمایی آموزشی و حرفه ای را بر مدیران و مسئولان اقتصادی و تربیتی روشن می کند. ما نیز هم اکنون در مرحله گذار از زندگی کشاورزی، به صنعتی و خدمات هستیم و باید جوانان را برای این مرحله انتقالی آماده سازیم.
۲-  پیدایش افکار انسان دوستانه و نفوذ روز افزون آن به داخل نظام های تربیتی برای رفع مسائل و مشکلات دانش آموزان: افکار عدالت خواهانه ، ابتدا در عرصه های سیاسی ، اجتماعی و اقتصادی ظاهر شده و سپس نظام های آموزشی را نیز در بر گرفته است.
۳-  افزایش نقش اجتماعی مدارس در هدایت تحصیلی ، سازشی و حرفه ای دانش آموزان : تحولات سریع اجتماعی و اقتصادی ، سنت های دیرینه را در هم می شکند ، و ارزش های تازه ای را جایگزین ارزش های کهنه می سازد . دیگر خانواده ها به تنهایی قادر نیستند تمام مسئولیت های آموزش و پرورش فرزندان خود را بر عهده بگیرند. از طرفی بالا رفتن سطح توقع مردم و نیاز های جدید نیز باعث شده است که پدر و مادر، بیشتر وقت خود را در خارج از خانه به گذارند و فرصتی برای راهنمایی و تربیت کودکان خود نداشته باشند. نقش مسجد و کلیسا هم محدود به آموزش ارزش های اخلاقی شده است. در نتیجه مسئولیت راهنمایی بتدریج از خانواده ها و کلیسا و مسجد، به مدارس انتقال یافته است.
۴- تحول جوامع سنت گرا و خود کامه به آزاد اندیشی و مردمی: تغییرات اجتماعی و سیاسی در جهان ، به افراد علی رغم موقعیت خانوادگی، اجتماعی و طبقاتی ،فرصت تصمیم گیری و انتخاب داده است، و باید به آنها کمک شود که به بهترین شکل ، از فرصت ها، امکانات، و استعداد های خود بهره برداری کنند.
۵-  گسترش علوم و علوم رفتاری: توسعه علوم به طور عام و کلی ، باعث پیدایش رشته های متنوعی شده است که الزاما بر تصمیم گیری دانش آموزان در انتخاب رشته تحصیلی تاثیر گذاشته است. همچنین با پیدا شدن علوم رفتاری به طور خاص ، شناخت ما نیز از فرد و محیط ، متقابلا افزایش یافته است. توسعه حرفه روانشناسی ، مخصوصا بهداشت روانی، باعث تاسیس کلینک های روانی ، و مراکز راهنمایی کودکان شده است. پیشرفت در تهیه آزمون های مختلف هوش، استعداد، رغبت و شخصیت ، راه را برای شناخت بهتر توانایی ها و نارسایی های دانش آموزان، و هدایت آنها براساس این شناخت هموار کرده است. جامعه شناسی به ما کمک کرده تا،نقش افراد را در جوامع بهتر و روشن تر درک کنیم. علم اقتصاد ، اطلاعات حاصل از تجارب کار و نقش و موقعیت افراد در اقتصاد پیچیده را در اختیار ما گذاشته است. و بالاخره مردم شناسی ، که درک ما را از تاریخ فرهنگ ملت ها افزایش داده است.
۶- چگونگی رشد و تکامل انسان : رشد فرد به ویژه از نظر روانشناسی کودک و نوجوان، امر راهنمایی را ضروری ساخته است. زیرا اولا: نوزاد انسان بسی ناتوان تر از نوزاد حیوان است، و در نتیجه بر خلاف حیوان که براساس رفتار غریزی ، خیلی سریع با محیط سازش می کند، و زندگی ساده و یکنواخت خود را دنبال می نماید، به خاطر طولانی بودن دوران کودکی نیازمند مراقبت ، یادگیری و راهنمایی بیشتری است. ثانیا: نوجوان در مرحله بحران بلوغ ، به لحاظ ناسازگاری و آرمان گرایی از سویی و تازگی مشکلات و نداشتن تجربه کافی از سوی دیگر، نیازمند هدایت و راهنمایی است که بتواند به سلامت این دوره را پشت سر بگذارد.
باید توجه داشته باشیم ، که راهنمایی باید در خدمت همه فراگیران باشد و به گروه معینی اختصاص پیدا نکند، زیرا برای همه مشکلاتی پیش می آید.  گر چه جوانان برای یادگیری و کسب معلومات به مدرسه می روند، ولی گاه یک مشکل عاطفی، شدیدا جلوی یادگیری را می گیرد. دانش آموز آشفته و پریشان ، قادر نیست، ذهنش را متوجه تکالیف مدرسه کند.زیرا لازمه یادگیری، رغبت و انگیزه است از طرفی انگیزه هم در بحران احساسات، بتدریج از بین می رود ،و هر ناراحتی ،ناراحتی دیگری را موجب می شود. نگرانی و اضطراب دانش آموز با احساس شکست در کار ، تشدید می شود. باید به دانش آموزان در رفع این بحران کمک شود ، زیرا صرفه نظر از جنبه انسان دوستی آن، چنین کمکی از تلف شدن کوشش های تحصیلی جلوگیری می کند. چه بسا افرادی که ممکن است معلومات لازم را برای امرار معاش آموخته باشند، ولی به علت ناراحتی های عاطفی، و بی نظمی های رفتاری ، نتواند در شغل خود، فرد لایق و با کفایتی باشند و از زندگی لذت ببرند. (www:http،۱۳۹۳).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:56:00 ب.ظ ]