البته حرکت هایی صلح طلبانه در دوران باستان وجود داشت و توانست تحولات بزرگی در مفهوم صلح ایجاد کند ، از دوران باستان تا قرون وسطی[۲] مفهوم جنگ به دنبال حرکت های صلح طلبانه دگرگون شد وجنگ ها به دو دسته مشروع ( اما تحت قواعد ، مقررات خاص ) و نامشروع تقسیم شدند. مثلا در قرون وسطی نفوذ مسیحیت موجب شد تا حقوق کلیسایی نظیر جنگ مشروع یا عادلانه را مطرح سازد. درحقوق کلیسایی صرف نظر از منع توسل به جنگهای نامشروع جنگ در برخی از روزهای هفته نیز تحریم شده بود . به این ترتیب که کلیسا با اعلام « متارکه الهی » ایام این ممنوعیت را مشخص و معین میکرد .
از قرون وسطی به بعد نیز تاثیرحرکتهای صلح طلبانه موجب انعقاد قرار دادهای مهمی شد ، از جمله صلح وستفالیا ( ۱۶۴۸ ) و کنفرانس های صلح لاهه ( ۱۸۹۹ ، ۱۹۰۷ ). با تاسیس جامعه ی ملل ، حرکت های پراکنده برای برقراری صلح به نوعی یکپارچه شدند . اما با حساسیت کشورها در مورد میثاق جامعهی ملل، محکومیت عام و مطلق جنگ امکان پذیر نگردید و فقط راجع به غیر قانونی بودن آن در برخی حالات مشخص توافق شد. این میثاق دولت ها را متعهد کرد که برای حل و فصل اختلافات از توسل به جنگ پرهیز کنند و اختلافات را با آیین داوری یا قضایی و یا با رسیدگی شورای جامعهی ملل حل و فصل کنند، اما جامعهی ملل در عمل در اجرای میثاق در خصوص ممنوعیت توسل به جنگ موفق نبود و نتوانست از وقوع جنگ جهانی دوم و دیگر جنگ ها در دوران حیاتش جلوگیری کند .[۳]
پایان نامه - مقاله - پروژه
گفتار دوم :معاهدات وستفالیا و تحولات بعدی
از قرون ۱۶ و ۱۷ در مناطق خاصی از جهان به خصوص اروپا تلاش هایی برای ایجاد یک سیستم امنیتی منطقه ای انجام شد .جنگهای مذهبی داخلی و بین المللی و خسارات وارده بر ممالک، تمایل به محدودیت حل اختلافات از طریق توسل به زور را گسترش داد در این گفتار به بررسی معاهدات مهمی که در این برهه از زمان در خصوص محدودیت توسل به زور منعقد شدند می پردازیم .
الف: معاهدات وستفالی :
مبنای قرار دادی محدودیت توسل به زور را بایستی از سال ۱۶۴۸ دانست در این جا باید به دو تجربهی سیستم های جمعی ایجاد شده به منظور محدود کردن توسل به زور و اجرای حقوق اشاره کرد .
اولین تجربه معاهده صلح وستفالی در سال ۱۶۴۸ و دومین تجربه در سال ۱۸۱۵ است و آن زمانی است که کشورهای اروپایی توافق کردند قدرت در دست مهم ترین کشورهای قدرتمند اروپایی متمرکز شود .[۴]
باید اذعان داشت که انعقاد معاهدات وستفالی از مهم ترین وقایع تاریخ حقوق بین المللی میباشد چه پس از آن استقرار اصل عدم توسل به زور به عنوان امری ضروری برای حیات بین المللی مورد توجه کشورها قرار گرفت. پس از این تاریخ بود که امپراطوری مقدس روم تجزیه عملی گشت و با پدید آمدن مرزها و موجودیت یافتن کشورهای مستقل ضروری بود که مرزها محترم شمرده شوند .[۵]
بر اساس ماده ۶۵ معاهده مونستر[۶] به کشورهای تازه تاسیس حق بستن پیمان اتحاد با قدرتهای خارجی و حتی اعلان جنگ به آن ها داده شده بود ، به شرط آن که پیمان اتحاد با قدرت های خارجی و حتی اعلان جنگ دارای سه شرط باشد :
۱- علیه امپراطوری روم نباشد .
۲- علیه صلح عمومی نباشد .
۳- علیه معاهده وستفالی نباشد .[۷]
با تعیین شرایط فوق الذکر از آزادی عمل کشورها در توسل به زور کاسته شد از جمله ابتکارات این معاهدات ایجاد سیستم امنیت جمعی بود که بر اساس این سیستم ، کشورهای طرف قرار داد متعهد شدند که در مقابل تجاوز « حمایت از یکی ، حمایت از همه » باشد.[۸]
آن چه که امروزه اصل سیستم امنیت جمعی بر آن استوار است کشورها از قرن ۱۷ برای اجرای آن در تلاش بوده اند .[۹]
اگر چه این معاهدات در قرن ۱۷ محدودیت هایی بر آزادی توسل به زور اعمال نمود لیکن در قرن ۱۸ اروپا شاهد جنگهای عظیمی بود که بدون توجه به محدودیت های مورد قبول کشورها ، در گرفت .
در اواخر قرن ۱۸ اگر چه انقلاب کبیر فرانسه به وقوع پیوست و « اصول عدالت » تساوی افراد بشر در مقابل قانون آزادی وجدان ، نسخ غلامی و بردگی، آزادی فردی و خلاصه کلیه اصول عالیه که انقلابیون فرانسه اعلام کردند و به کلیه ملل متمدن تعلق و انتقال یافت[۱۰] و وضعیت ممتاز بین المللی برای فرانسه ایجاد کرد، لیکن ناپلئون بناپارت که خود یکی از رهبران انقلاب بود با رسیدن به مسند امپراطوری مفهوم آزادی را از یاد برده و با اشغال سرزمینهای اروپایی آزادی دیگران را پایمال نمود .[۱۱] ایده ی ناپلئون ، ایجاد اصلاحات در فرانسه و اکثر نواحی اروپای غربی بود لیکن وی قصد داشت این اصلاحات را از طریق اهرمهای نظامی انجام دهد .[۱۲]چنین ایده هایی که از سوی حکمرانان اعمال میشد در واقع خط بطلانی بود که بر تلاش های صلح جویانه کشیده میشد .پاره ای از حقوق دانان معتقدندکه تا پایان قرن نوزدهم هیچ گونه ممانعتی برای توسل به زور وجود نداشت و حق آغاز جنگ همچنان به قوت خود باقی بود. اگر چه دکترین قرون وسطایی « جنگ عادلانه » تدریجا از بین رفت لیکن نظریه دیگری جانشین آن گشت که به موجب آن هرکشور در صورتی که منافعش ایجاب میکرد حق داشت اعلان جنگ نماید .[۱۳]
ب :کنفرانس های صلح لاهه ( ۱۹۰۷ – ۱۸۹۹ )
از نقاط مثبت تاریخ حقوق بین الملل در خصوص حل مسالمت آمیز اختلافات و جلوگیری از توسل به زور تشکیل کنفرانسهای صلح لاهه در سال های ۱۸۹۹ ، ۱۹۰۷ می باشد . این کنفرانس ها برای اولین بار در سطح بین المللی الزام کشورها را به حل مسالمت آمیز اختلافات به همراه داشت چه تا قبل از این دوران، تدابیری که برای تضمین صلح بین کشورها اندیشیده شده بود صرفا در سطح منطقه ای و به خصوص قاره ی اروپا بودند ، لکن در کنفرانس های اول و دوم لاهه به ترتیب ۲۶ و ۴۴ کشور اروپایی آمریکایی و آسیایی[۱۴] حضور داشتند . [۱۵]
معاهداتی که در کنفرانسهای صلح لاهه در دو تاریخ یعنی سال های ۱۸۹۹ و ۱۹۰۷ به تصویب رسیدند حاوی مطالب مختلفی جهت ممنوعیت توسل به زور و روش هایی برای پیشگیری از آن بودند از جمله :
۱- معاهده در خصوص منع توسل به زور برای دریافت مطالبات ذمه ای . ( کنوانسیون دوم لاهه سال ۱۹۰۷ ) [۱۶]که جزئیات این معاهده که به معاهده پورتر معروف است.
۲- معاهداتی در خصوص حل مسالمت آمیز اختلافات بین المللی ( کنوانسیون های اول سال های ۱۸۹۹ و ۱۹۰۷)
۳- تشکیل پایه دیوان دائمی داوری بین المللی . ( که این امر در معاهده اول سال ۱۸۹۹ درج شده بود )
از جمله اقداماتی که در کنفرانسهای لاهه صورت گرفت مطرح شدن معاهده پورتر بود که منشا آن اختلافات چند کشور اروپایی ( آلمان ، بریتانیا ، ایتالیا ) با کشور ونزوئلا در سال ۱۹۰۲ بود که کشورهای اروپایی مذکور برای دریافت مطالبات ذمه ای خود اقدام به توسل به زور علیه ونزوئلا نمودند.
این کشورها پس از دادن یک التیماتوم سه کشتی ونزوئلایی را غرق و ناحیه ی پونتروکابلو [۱۷]را بمباران کردند و مضاف بر آن سواحل این کشور امریکای لاتین را به محاصره خود در آوردند .[۱۸]
لوئیس دراگو وزیر امورخارجه آرژانتین برای محکومیت اقدامات زور مدارانه کشورهای قدرتمند اقتصادی علیه کشورهای مقروض نظریات خود را در یادداشتی که خطاب وزیر امور خارجه امریکا ارسال داشت ارائه کرد که این نظریات به نام دکتر دراگو موسوم شده است .
در این دکترین توسل به زور برای دریافت مطالبات ذمهای محکوم شده است و استقلال و تمامیت ارضی کشورها در زمانی که مقروض هم هستند نباید همیشه در معرض خطر مداخله کشورهای وام دهنده قرار داشته باشد .[۱۹] نظریه دراگو در کنفرانس لاهه با نام معاهده پورتر به تصویب رسید اگر چه سعی بر آن بود که کشور بدهکار رجوع به داوری را رد نماید و دیگر آن که کشور بدهکار داوری را بپذیرد لیکن از اجرای حکم داوری سرباز زند، مجاز دانسته بود[۲۰]به صورت کنوانسیون لازم الاجرایی مورد تصویب قرار گیرد لیکن کشورهای اروپایی با این امر مخالفت ورزیدند.
گفتار سوم :جهاد در حقوق اسلامی و منع تعدی در دین مبین اسلام
هدف اصلی از جنگ مقدس مشروع و یا جهاد فی سبیل الله در اسلام چیزی جز استکمال جامعهی انسانی و قرب او به خداوند متعال نیست. و این نیز جز با بسط توحید و گسترش عدالت به عنوان عالیترین ارزشهای انسانی و الهی امکان پذیر نیست. اما این هدف کلی را می توان با توجه به نصوص جهاد به اهداف جزیی و روشن تری تقسیم کرد برای این منظور باید دید که قرآن کریم و نیز سنت معصومین علیهم السلام جهاد و پیکار مسلحانه را با چه گروه ها و جوامعی و به چه منظوری مجاز یا واجب دانسته اند.
« ریشه ی واژه ی جهاد از دو واژهی « جَهد » به معنی مشقت و « جُهد » به معنی « طاقت » آمده است ».[۲۱]
ما در اسلام ۲ نوع جهاد داریم :
الف : جهاد اصغر
ب : جهاد اکبر
موضوع بحث ما جهاد اصغر میباشد که به دو نوع تقسیم می شود :
۱-جهاد با کفار
۲-جهاد با منحرفان و یاغیان علیه امام عادل
جهاد و پیکار مسلحانه باچه گروه هایی مجاز است ؟
۱-جهاد با تجاوزکاران و آواره کنندگان مومنان و جبهه توحید . اولین آیاتی که پس از دوران صبر و استقامت اجازه پیکار مسلحانه را به مسلمانان داده آیات، ۳۸ تا ۴۰ سوره حج می باشد. در این آیات خداوند متعال، در برابر ظلمی که بر مسلمانان رفته است و آوارگی از منزل و دیار که بر آنان تحمیل گشته است و به آنان اجازه ی جهاد را داده است .
۱- جنگ با مشرکان ( توبه / ۳۶ )
۲- جنگ با کافران ( توبه / ۱۲۳ ؛ فرقان / ۵۲ )
۳- اهل کتاب ( توبه / ۲۹ )
۴- منافقان ( توبه / ۷۳ )
۵- اهل بغی ( حجرات / ۹ )
۶- جنگ با استضعانگران ( نسا/ ۷۵ )
با مطالعه این آیات میتوان جهاد را به دو نوع جهاد ابتدایی و جهاد دفاعی تقسیم کرد. که در ذیل به توضیح این دو نوع جهاد می پردازیم .
۱- جهاد دفاعی :
آن است که دشمنی از کافران بر مسلمانان حمله ور شوند به گونه ای که موجودیت کیان اسلام در معرض خطر باشد یا کافران در صدد تسلط بربلاد مسلمانان باشند و بخواهند آنان را به اسارت خویش در آورند و اموالشان را بگیرند و بر آنان سلطه اقتصادی پیدا کنند در این صورت باید حمله و سلطه دشمن را دفع کرد این گونه جهاد بستگی به شرایطی که در ( جهاد ابتدایی ) است ندارد و بر آزاد و بنده، مرد و زن، سالم و بیمار ، کور و لنگ و غیر اینان در صورتی که به آنان نیاز باشد واجب است و منوط به حضور امام و اذن او نمی باشد. همچنین به مسلمانانی که مورد هجوم قرار گرفتهاند اختصاص ندارد بلکه در صورتی که مسلمانان مورد هجوم ، توان مبارزه با مهاجمان را نداشته باشند بر هر کس که از حادثه آگاه گردد واجب است و بر وجوب آن بر کسانی که نزدیک ترند ، تاکید بیشتری شده است .[۲۲]
۲- جهاد ابتدایی:
مقصود از جهاد ابتدایی – بر خلاف ظاهر عبارت – جنگی نیست که مسلمانان آغاز کننده ی آن باشند بلکه منظور جنگی است که به دلیلی غیر از تهاجم فیزیکی دشمن ، تحقق می یابد این جنگ که در برابر دشمن خارجی انجام می شود خود به دو شاخه کوچکتر تقسیم می شود
۱-جهاد به منظور حمایت از مستضعفان و ملت های تحت ستم

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...